پارت ۲۱
ا.ت ویو:
کلی با هم رقصیدیم و شادی کردیم. البته من هنوز خجالت میکشیدم از کوک ولی اون خیلی راحت و ریلکس بود . داشتم میرقصیدیم و کلی خوش گذشت . وسطای آهنگ بود که پان پیچ خورد و افتادم . قبل از اینکه کاملا پخش زمین بشم کوک کمرمو از پشت گرفت .....وای با خود خدااااا....... دوباره فاصله صورتامون شد ۵ سانت ..... خدااااا
کوک یه نیشخند خیلی جذاب بهم زد و منم طبق معمول قلبم نمیزد .یه لبخند دندون نما زدم که کوک آروم بلندم کرد و با صدای آروم و دورگه کراشس گفت : مراقب باش لیدی . اگر من نبودم معلوم نبود چی میشد . با اون کفشا که خوردی زمین قطعا پات میشکست .
گفتم: واااایی واقعا ازت ممنونم ج......جو......جونگ کوک . باشه حواسمو جمع ...م....می......میکنم
کوک دوباره یه نیشخند زد و با همون صدای آروم دوباره گفت : آفرین بیب .... ن...نه ام .....چ....چیزه ......ب....ببخشید ....من......
منظورم ا.....ا.ت بود .
ا.ت : ام... ن....نه اشکال ندارد ( نه پس میخوای اشکالم داشته باشه )
اوت ویو: واییییی خدا این شبه خیلی شبه خوبی بووووووووود . هم من و هم کوک همو دوباره دیدیم و کوک منو بو.سید و هم کمکم کرد و الان به چشمای مشکی بادومیش دارم نگاه میکنم . وقتی بهش نکا میکنم انکار میخوام بال در بیارم پرواز کنم . ضربان قلبم بالا میره . راستش حس میکنم کوک تمام زندگیمه . ولی نمیدونم حسی که من ندارم اونم داره یا نه . ولی اگر نداشته باشه من همیشه همیشه و تا ابد حتی شده به عنوان یه فن عاشقانه دوستش دارم ( شت . داستان عشقی شد 😂😐)
کوک ویو:
......................
دستم شکستتتتتت بقیشو فردا براتون میگذارم . این سه چهار تا پارت هم که الان گذاشتم جبران دیروز و اون چند روزی بود که نبودم . ببخشید بازم .... دوستتون آرم و ممنون میشم ازم حمایت کنین . فعلا شرت نمیذارم . دوستتون دارم سوییتی ها... شب بخیر🥲🤗🌚
کلی با هم رقصیدیم و شادی کردیم. البته من هنوز خجالت میکشیدم از کوک ولی اون خیلی راحت و ریلکس بود . داشتم میرقصیدیم و کلی خوش گذشت . وسطای آهنگ بود که پان پیچ خورد و افتادم . قبل از اینکه کاملا پخش زمین بشم کوک کمرمو از پشت گرفت .....وای با خود خدااااا....... دوباره فاصله صورتامون شد ۵ سانت ..... خدااااا
کوک یه نیشخند خیلی جذاب بهم زد و منم طبق معمول قلبم نمیزد .یه لبخند دندون نما زدم که کوک آروم بلندم کرد و با صدای آروم و دورگه کراشس گفت : مراقب باش لیدی . اگر من نبودم معلوم نبود چی میشد . با اون کفشا که خوردی زمین قطعا پات میشکست .
گفتم: واااایی واقعا ازت ممنونم ج......جو......جونگ کوک . باشه حواسمو جمع ...م....می......میکنم
کوک دوباره یه نیشخند زد و با همون صدای آروم دوباره گفت : آفرین بیب .... ن...نه ام .....چ....چیزه ......ب....ببخشید ....من......
منظورم ا.....ا.ت بود .
ا.ت : ام... ن....نه اشکال ندارد ( نه پس میخوای اشکالم داشته باشه )
اوت ویو: واییییی خدا این شبه خیلی شبه خوبی بووووووووود . هم من و هم کوک همو دوباره دیدیم و کوک منو بو.سید و هم کمکم کرد و الان به چشمای مشکی بادومیش دارم نگاه میکنم . وقتی بهش نکا میکنم انکار میخوام بال در بیارم پرواز کنم . ضربان قلبم بالا میره . راستش حس میکنم کوک تمام زندگیمه . ولی نمیدونم حسی که من ندارم اونم داره یا نه . ولی اگر نداشته باشه من همیشه همیشه و تا ابد حتی شده به عنوان یه فن عاشقانه دوستش دارم ( شت . داستان عشقی شد 😂😐)
کوک ویو:
......................
دستم شکستتتتتت بقیشو فردا براتون میگذارم . این سه چهار تا پارت هم که الان گذاشتم جبران دیروز و اون چند روزی بود که نبودم . ببخشید بازم .... دوستتون آرم و ممنون میشم ازم حمایت کنین . فعلا شرت نمیذارم . دوستتون دارم سوییتی ها... شب بخیر🥲🤗🌚
۳.۷k
۰۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.