زخم عشق پارت 1
ویو تهیونگ
#آقای کیم! آقای کیم! سریعا بیاید حال پدرتون خوب نیست...
_چه مشکلی پیش اومده؟ اونکه حالش بهتر شده بود
#نمیدونم فقط الان حالشون خیلی بده.
_خیلی خب اومدم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
_پدر! پدر! حالت خوبه؟ لطفا چشماتو باز کن! صدای منو میشنوی؟
~ت... ت... تهیونگ
_بله پدر جان؟
~برای... ر... رئیس شدن ت... تو نقش... نقشه کش... یدند
_کی؟
~مهم نیست بدونی... کی... فقط بدون سرنوشت تو با اون... شخص گره خورده... و بهم مربوطه...
_پدر الان این مهم نیست... آقای جونگ... اقای جونگ... کجایید پس بجنبید زنگ بزنید به دکتر
٪قربان زنگ زدم و گفتند خودشون رو زود میرسونند
~تهیونگ... من دیگه زنده نخواهم بود... تلاش نکن... فقط تنها چیزی که... میخوام بگم اینه که... مواظب خودت باش و با اون شخص، زندگی ای که دوست... داریو بساز
_پدر!پدر! چشماتو باز کن! نه پدر لطفا... آقای جونگ دکتر چی شد؟
٪رسیدند
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
&تسلیت میگم آقای کیم! ایشون عمرشون رو از دست دادند
_چ... چ... چی؟
&من که از خیلی وقت پیش بهتون گفته بودم که احتمال زنده بودن ایشون کمه و حتی شماهم با این مسئله کنار اومده بودین
_بله...
&تسلیت عرض میکنم
_ممنونم...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویو ا.ت
+آجوما! آجومااااا
/بله دخترم؟
+ناهار چی داریم؟
/دوکبوکی
+آخ جونننن
/برو دستاتو بشور الان اماده میشه
+چشممم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
+(با دهن پر) آجوما بزن اخبار ببینیم چی میگه، چه خبر شده و کی مرده و کی زندست...
/بله
•هم اکنون، خاکسپاری آقای کیم، رئیس باند مافیای کره، در شهر سئول برگزار میشود. بعد از پدر، پسر او یعنی کیم تهیونگ، رئیس این باند میشود...
+(باداد) چییییی؟ مُردددد؟ مگه میشه اونکه حالش خوب بوددد
/دخترم بهتره آماده شی و به خاکسپاری بری.
+بله... یعنی چشم اجوما
ا.ت، به اتاق رفت و لباس سیاهی برگزید و ان را بر تن کرد. با تمام بادیگاردانش به آن مراسم رفتند...
+آقای کیم... تسلیت میگم امیدوارم غم اخرتون باشه...
_ممنونم...
ا.ت دسته گلی را که آورده بود، سر قبر پدر تهیونگ گذاشت...
آن لحظه اتفاقی که نباید، افتاد...
#آقای کیم! آقای کیم! سریعا بیاید حال پدرتون خوب نیست...
_چه مشکلی پیش اومده؟ اونکه حالش بهتر شده بود
#نمیدونم فقط الان حالشون خیلی بده.
_خیلی خب اومدم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
_پدر! پدر! حالت خوبه؟ لطفا چشماتو باز کن! صدای منو میشنوی؟
~ت... ت... تهیونگ
_بله پدر جان؟
~برای... ر... رئیس شدن ت... تو نقش... نقشه کش... یدند
_کی؟
~مهم نیست بدونی... کی... فقط بدون سرنوشت تو با اون... شخص گره خورده... و بهم مربوطه...
_پدر الان این مهم نیست... آقای جونگ... اقای جونگ... کجایید پس بجنبید زنگ بزنید به دکتر
٪قربان زنگ زدم و گفتند خودشون رو زود میرسونند
~تهیونگ... من دیگه زنده نخواهم بود... تلاش نکن... فقط تنها چیزی که... میخوام بگم اینه که... مواظب خودت باش و با اون شخص، زندگی ای که دوست... داریو بساز
_پدر!پدر! چشماتو باز کن! نه پدر لطفا... آقای جونگ دکتر چی شد؟
٪رسیدند
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
&تسلیت میگم آقای کیم! ایشون عمرشون رو از دست دادند
_چ... چ... چی؟
&من که از خیلی وقت پیش بهتون گفته بودم که احتمال زنده بودن ایشون کمه و حتی شماهم با این مسئله کنار اومده بودین
_بله...
&تسلیت عرض میکنم
_ممنونم...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویو ا.ت
+آجوما! آجومااااا
/بله دخترم؟
+ناهار چی داریم؟
/دوکبوکی
+آخ جونننن
/برو دستاتو بشور الان اماده میشه
+چشممم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
+(با دهن پر) آجوما بزن اخبار ببینیم چی میگه، چه خبر شده و کی مرده و کی زندست...
/بله
•هم اکنون، خاکسپاری آقای کیم، رئیس باند مافیای کره، در شهر سئول برگزار میشود. بعد از پدر، پسر او یعنی کیم تهیونگ، رئیس این باند میشود...
+(باداد) چییییی؟ مُردددد؟ مگه میشه اونکه حالش خوب بوددد
/دخترم بهتره آماده شی و به خاکسپاری بری.
+بله... یعنی چشم اجوما
ا.ت، به اتاق رفت و لباس سیاهی برگزید و ان را بر تن کرد. با تمام بادیگاردانش به آن مراسم رفتند...
+آقای کیم... تسلیت میگم امیدوارم غم اخرتون باشه...
_ممنونم...
ا.ت دسته گلی را که آورده بود، سر قبر پدر تهیونگ گذاشت...
آن لحظه اتفاقی که نباید، افتاد...
۵.۲k
۳۰ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.