پارت ۵
پارت ۵
من احساس می کردم که لپ هام قرمز شده سریع رفتم سمت میزی که کنار پنجره بود و نشستم و گارسون هم اومد و یه نسکافه سفارش دادم
فلش بک به چند دقیقه بعد
نسکافم رو خوردم و سمت خونه حرکت کردم و بعد چند دقیقه رسیدم خونه و درست سمت اتاقم رفتم و دراز کشیدم و بعد چند دقیقه خوابم برده
ویو تهیونگ
گردنمو چرخوندم دیدم جونگ سو هم اینجاست و خواستم بنظر برسم که خیلی خشن هستم که دیدم اون نوشیدنی رو خورده و داره میره از تعجب داشتم سکته می کردم که دوستام گفتند :دیگه بریم اگر خونه دیر برسیم مامان هامون مارو از سوال پرسیدم می کشن...
شرطا
فالور:۸۰
لایک:۶
کامنت:۸
من احساس می کردم که لپ هام قرمز شده سریع رفتم سمت میزی که کنار پنجره بود و نشستم و گارسون هم اومد و یه نسکافه سفارش دادم
فلش بک به چند دقیقه بعد
نسکافم رو خوردم و سمت خونه حرکت کردم و بعد چند دقیقه رسیدم خونه و درست سمت اتاقم رفتم و دراز کشیدم و بعد چند دقیقه خوابم برده
ویو تهیونگ
گردنمو چرخوندم دیدم جونگ سو هم اینجاست و خواستم بنظر برسم که خیلی خشن هستم که دیدم اون نوشیدنی رو خورده و داره میره از تعجب داشتم سکته می کردم که دوستام گفتند :دیگه بریم اگر خونه دیر برسیم مامان هامون مارو از سوال پرسیدم می کشن...
شرطا
فالور:۸۰
لایک:۶
کامنت:۸
۲.۹k
۰۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.