*پارت :۶*
ویو ا/ت: پسره ی احمق اصلا باورم نمیشه
یعنی این پسر خالمه بیشعور تقصیر منه باید از اینجا فرار میکردم ولی کجا برم (با گریه)
ویو کیم هایون: ا/ت همینطوری گریه میکنه که یهو سرش گیج میره و دستش میخوره به گلدون و بیهوش میشه .
ویو شوگا: رو مبل نشستم و به ا/ت فکر کردم که صدای شکستن یه چیزی از اتاق اومد سریع رفتم سمت اتاق ا/ت درو قفل کرده بود برای همین سریع کلید دومو برداشتم درو باز کردم ا/ت افتاده بود روی زمین و از دستش خون میومد ا/ت و بغل کردم و توی ماشین گذاشتم و سمت بیمارستان رفتم.
_____________________________________
دکتر : همراه خانم ا/ت کیه؟
شوگا : منم
دکتر : نسبتتون باهاش چیه؟
شوگا: من ..... پسرخالشم
دکتر : خیلی خب خانم ا/ت حالش خوبه فقط دستش بریده شده بود و یه تراشه شیشه کوچیک توی دستش بود البته جای نگران نیست و خوبه فقط خانم ا/ت مشکلی داره؟؟؟
شوگا: امممم ... نه
دکتر : الان به هوش میاد و خودم ازش میپرسم
______________________________________
دکتر : خانم ا/ت حالتون خوبه؟
ا/ت : امممممم ...... نه دستم میسوزه ( گیج)
دکتر : دستتون رو پانسمان کردیم زود خوب میشه فقط خانم ا/ت شما سابقه همچین چیزیو داشتین؟
ا/ت: خیلی وقت بود اتفاق نمی افتاد
دکتر : منظورتون چیه ؟
ا/ت: خب .... هروقت زیاد ناراحت با عصبی میشم بیهوش میشم حتی دارو هم مصرف میکردم ولی خب ...
دکتر: بسیار خب من براتون دارو نوشتم خواهش میکنم زودتر خوب بشید خداحافظ
ا/ت : ممنون
____________________________________
*دکتر میاد بیرون از اتاق *
شوگا: میتونم ببینمش
دکتر : البته
* به شوگا کامل میگه ا/ت مریضی داره*
شوگا : چرا بهم نگفتی؟
ا/ت: به تو مربوط نبود
شوگا: ا/ت تا کی میخوای لجبازی کنی هوم؟
ا/ت : بهت قبلا گفتم تا ابد.... بسه دیگه منو ببر خونه
شوگا: باشه الان میریم
*ا/ت و بغل میکنه*
ا/ت : هی منو بزار رو زمین
شوگا: چرت نگو نمیزارم تو این وضیعت
خودت راه بری
ا/ت: همه دارن نگاهمون میکنن واییییییییییی آبروم رفت
شوگا :مهم نیس
ا/ت:.......
___________________________
کیم هایون^-^
بعله اینم از این برم یه چیزی بخورم بعد دوباره پارت بعدی رو بنویسم براتون★
راستی این پستمون چالش داره : یه لقب برام انتخاب کنید و همینطوری صدام بزنید ( به غیر از کیم هایون)★
یعنی این پسر خالمه بیشعور تقصیر منه باید از اینجا فرار میکردم ولی کجا برم (با گریه)
ویو کیم هایون: ا/ت همینطوری گریه میکنه که یهو سرش گیج میره و دستش میخوره به گلدون و بیهوش میشه .
ویو شوگا: رو مبل نشستم و به ا/ت فکر کردم که صدای شکستن یه چیزی از اتاق اومد سریع رفتم سمت اتاق ا/ت درو قفل کرده بود برای همین سریع کلید دومو برداشتم درو باز کردم ا/ت افتاده بود روی زمین و از دستش خون میومد ا/ت و بغل کردم و توی ماشین گذاشتم و سمت بیمارستان رفتم.
_____________________________________
دکتر : همراه خانم ا/ت کیه؟
شوگا : منم
دکتر : نسبتتون باهاش چیه؟
شوگا: من ..... پسرخالشم
دکتر : خیلی خب خانم ا/ت حالش خوبه فقط دستش بریده شده بود و یه تراشه شیشه کوچیک توی دستش بود البته جای نگران نیست و خوبه فقط خانم ا/ت مشکلی داره؟؟؟
شوگا: امممم ... نه
دکتر : الان به هوش میاد و خودم ازش میپرسم
______________________________________
دکتر : خانم ا/ت حالتون خوبه؟
ا/ت : امممممم ...... نه دستم میسوزه ( گیج)
دکتر : دستتون رو پانسمان کردیم زود خوب میشه فقط خانم ا/ت شما سابقه همچین چیزیو داشتین؟
ا/ت: خیلی وقت بود اتفاق نمی افتاد
دکتر : منظورتون چیه ؟
ا/ت: خب .... هروقت زیاد ناراحت با عصبی میشم بیهوش میشم حتی دارو هم مصرف میکردم ولی خب ...
دکتر: بسیار خب من براتون دارو نوشتم خواهش میکنم زودتر خوب بشید خداحافظ
ا/ت : ممنون
____________________________________
*دکتر میاد بیرون از اتاق *
شوگا: میتونم ببینمش
دکتر : البته
* به شوگا کامل میگه ا/ت مریضی داره*
شوگا : چرا بهم نگفتی؟
ا/ت: به تو مربوط نبود
شوگا: ا/ت تا کی میخوای لجبازی کنی هوم؟
ا/ت : بهت قبلا گفتم تا ابد.... بسه دیگه منو ببر خونه
شوگا: باشه الان میریم
*ا/ت و بغل میکنه*
ا/ت : هی منو بزار رو زمین
شوگا: چرت نگو نمیزارم تو این وضیعت
خودت راه بری
ا/ت: همه دارن نگاهمون میکنن واییییییییییی آبروم رفت
شوگا :مهم نیس
ا/ت:.......
___________________________
کیم هایون^-^
بعله اینم از این برم یه چیزی بخورم بعد دوباره پارت بعدی رو بنویسم براتون★
راستی این پستمون چالش داره : یه لقب برام انتخاب کنید و همینطوری صدام بزنید ( به غیر از کیم هایون)★
۳۸.۶k
۰۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.