اسمون تیره شب پارت³
جینا
نشسته بودم که همش نگاه هوپی رو من بود و نگاه من رو هوپی داشتم از خجالت اب میشدم که یهو هوپی
جیهوپ:کیم جینا
قیافه اعضا و زناشون*😳*(🤣)
عررررر هوپی اسم منو صدا زد واقعا
رفتم رو صحنه که هوپی جلوم زانو زدش و ازم خاستگاری کرد فقط برام سوال پیش امده بود حلقه از کجا اورده بود
هوپی:خانم کیم جینا ایا حاضری من کیم رو از فامیلیت بردارم و بشی جانگ جینا
بشی بهار سرسبز من گل قلبم که پژمرده شده رو با دستات بهش اب بدی و باعث بشی اون گل درست مثل قبل بشه
میشه زمستون سردم رو با امدنت بکنی بهار سرسبز
وقتی جیهوپ اون حرف هارو زد اشک تو چشمام حلقه زد و اصلا باورم نمیشد که هوپی ازم خواستگاری کردش
جینا:ب....... بله
وقتی بله رو گفتم جیهوپ امد سمت لبام و شروع کرد به خوردنشون
کوک:اهمممممم این همه ادم هست هیونگ
جیمین :ولشون کن خودتم یروز این کار هارو کردی
کوک🤣
جیمین🤣
منو هوپی حرکت کردیم سمت خونه هوپی
فلش بک به خونه جیهوپ
جیهوپ
رفتیم تو جینا گفت لباس نداره منو جینا رفتیم از خونشون کل وسایل هاشو برداشتیم بعد امدیم خونه جینا رفت لباس عوض کنه که منم داخل اتاق بودم
جینا:عشقم میری بیرون
هوپی:نچ بیبی گرلم
جینا
جلوی هوپی لباسمو در اوردم و پوشیدم هوپی حتی نگاهش هم از روم ور نداشتم رفتیم رو تخت تو بغل هم خوابیدیم
صب
....
✧❁❁❁✧✿✿✿✧❁❁❁✧
خماری😂
اگه کم شد معذرت❤️🍃
شرط برای پارت⁴ :10 لایک 5 کامنت
حمایت یادتون نره(:
نشسته بودم که همش نگاه هوپی رو من بود و نگاه من رو هوپی داشتم از خجالت اب میشدم که یهو هوپی
جیهوپ:کیم جینا
قیافه اعضا و زناشون*😳*(🤣)
عررررر هوپی اسم منو صدا زد واقعا
رفتم رو صحنه که هوپی جلوم زانو زدش و ازم خاستگاری کرد فقط برام سوال پیش امده بود حلقه از کجا اورده بود
هوپی:خانم کیم جینا ایا حاضری من کیم رو از فامیلیت بردارم و بشی جانگ جینا
بشی بهار سرسبز من گل قلبم که پژمرده شده رو با دستات بهش اب بدی و باعث بشی اون گل درست مثل قبل بشه
میشه زمستون سردم رو با امدنت بکنی بهار سرسبز
وقتی جیهوپ اون حرف هارو زد اشک تو چشمام حلقه زد و اصلا باورم نمیشد که هوپی ازم خواستگاری کردش
جینا:ب....... بله
وقتی بله رو گفتم جیهوپ امد سمت لبام و شروع کرد به خوردنشون
کوک:اهمممممم این همه ادم هست هیونگ
جیمین :ولشون کن خودتم یروز این کار هارو کردی
کوک🤣
جیمین🤣
منو هوپی حرکت کردیم سمت خونه هوپی
فلش بک به خونه جیهوپ
جیهوپ
رفتیم تو جینا گفت لباس نداره منو جینا رفتیم از خونشون کل وسایل هاشو برداشتیم بعد امدیم خونه جینا رفت لباس عوض کنه که منم داخل اتاق بودم
جینا:عشقم میری بیرون
هوپی:نچ بیبی گرلم
جینا
جلوی هوپی لباسمو در اوردم و پوشیدم هوپی حتی نگاهش هم از روم ور نداشتم رفتیم رو تخت تو بغل هم خوابیدیم
صب
....
✧❁❁❁✧✿✿✿✧❁❁❁✧
خماری😂
اگه کم شد معذرت❤️🍃
شرط برای پارت⁴ :10 لایک 5 کامنت
حمایت یادتون نره(:
۱۰.۹k
۰۲ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.