بعد از سالیان سال ها من برگشم یچیزیش اشتباه بود
شوگا : بیاریدش تو ماشین
بادیگارداش منو گرفتنو بردن تو ماشین شوگا بقل من نشسته بود من کل راه گریه می کردم در حال گریه بودم شوگا گفت: خفه میشی یا خفت کنم
من اهمیت ندادم و همش گریه کردم
( دوستان از اینجا به بعد منحرفانه می شود و لطفاً گزارش نکنید )
یهو آمد سمتم و لبش رو محکم گذاشت رو لبم گریم قطع شد و همین جوری مونده بودم دیگه گریه نکردم
پرسیدم: ببین فقط من الان خدمتکارت میشم زنت میشم کیه تو میشم
شوگا : بستگی داره
من : یعنی چی ؟
شوگا : فعلا دوست دخترمی ولی خب قانون که داری
من : فکر کن با یه مافیا یه نصبتی داشته باشی قانون نذاره
شوگا: حاضر جوابی ها
من : دیگه .
............................................
دیگه مغزم نمیکشه
بادیگارداش منو گرفتنو بردن تو ماشین شوگا بقل من نشسته بود من کل راه گریه می کردم در حال گریه بودم شوگا گفت: خفه میشی یا خفت کنم
من اهمیت ندادم و همش گریه کردم
( دوستان از اینجا به بعد منحرفانه می شود و لطفاً گزارش نکنید )
یهو آمد سمتم و لبش رو محکم گذاشت رو لبم گریم قطع شد و همین جوری مونده بودم دیگه گریه نکردم
پرسیدم: ببین فقط من الان خدمتکارت میشم زنت میشم کیه تو میشم
شوگا : بستگی داره
من : یعنی چی ؟
شوگا : فعلا دوست دخترمی ولی خب قانون که داری
من : فکر کن با یه مافیا یه نصبتی داشته باشی قانون نذاره
شوگا: حاضر جوابی ها
من : دیگه .
............................................
دیگه مغزم نمیکشه
۲.۵k
۰۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.