part 3
بعد از ۲ ساعت خوابیدن بلند شدم.
لباسامو عوض کردم و رفتم بیرون میخواستم یه ذره با محیط اینجا اشنا شم.
همه خوشحال بودن و میخندیدن من تصمیم گرفتم ادم شادی باشم.
رفتم و چند دست لباسای رنگی رنگی خریدم و رفتم خونه.
تلوزیونو روشن کردم و زدم شبکه اخبار.
و شنیدم که بزرگترین مافیای کره که پارک جیمین بود شروع به قتل کرده.
واقعا از اینکه وارد این پرونده شده بودم میترسیدم.
لباسامو عوض کردم و رفتم بیرون میخواستم یه ذره با محیط اینجا اشنا شم.
همه خوشحال بودن و میخندیدن من تصمیم گرفتم ادم شادی باشم.
رفتم و چند دست لباسای رنگی رنگی خریدم و رفتم خونه.
تلوزیونو روشن کردم و زدم شبکه اخبار.
و شنیدم که بزرگترین مافیای کره که پارک جیمین بود شروع به قتل کرده.
واقعا از اینکه وارد این پرونده شده بودم میترسیدم.
۱۲.۷k
۰۶ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.