💠ضربت خوردن امام علی(ع)، در مسجد کوفه....💠
💠ضربت خوردن امام علی(ع)، در مسجد کوفه....💠
امام علی(ع) برای خواندن نماز وارد مسجد شد در حالی که در حال تسبیح خداوند بود. ایشان با ورود به شبستان مسجد افرادی که به خواب رفته بودند از جمله ابن ملجم که به رو خوابیده بود را بیدار کرد و به او فرمود:برخیز از خواب برای نماز و چنین مخواب که این خواب شیطان است، بلکه بر دست راست بخواب که خواب مؤمنان است، و بر پشت خوابیدن خواب پیغمبران است. (جلاء العیون، المجلسی ،ص:341)
امام علی(ع) سپس به ابن ملجم فرمود:قصد کاری داری که نزدیک است آسمان فروپاشد و زمین شکافته شود. اگر بخواهم می توانم خبر دهم که در زیر جامه ات چه داری. ( جلاء العیون، المجلسی ،ص:341 )
ابن ملجم که شمشیرش را به زهر آغشته نموده بود و زیر پیراهن پنهان کرده بود، در نزدیکی امام علی(ع) به نماز ایستاد و هنگامی که امیرالمؤمنین سر از سجده اول برداشت ضربتی به سر ایشان زد که تا پیشانی امام(ع) را شکافت. او در حال حمله شعار خوارج را فریاد می زد که:«للّه الحکم یا علیّ، لا لک و لا لأصحابک». ( منتهی الآمال، شیخ عباس قمی ،ج1،ص:422 )
امام علی(ع) پس از ضربت خوردن فرمود:بسم اللّه و باللّه و علی ملّة رسول اللّه»، و گفت:«فزتُ وَ ربّ الکعبه»، به خدای کعبه قسم که رستگار شدم.( جلاء العیون، المجلسی ،ص:341 )
اهل مسجد بسوی محراب دویدند و امیرالمؤمنین علی علیه السّلام را در محراب خونین دیدند و ردای مبارکش را بر سرش بستند. حضرت خون سر خود را بر محاسن مبارکش کشید و فرمود:این آن است که خدا و رسول مرا وعده داده بودند، راست گفتند خدا و رسول. ( منتهی الآمال، شیخ عباس قمی ،ج1،ص:423 )
امیر المؤمنین علیه السّلام پس از ضربت خوردن امام حسن علیه السّلام را به جای خود برای گذاردن نماز قرار داد و خود نمازش را نشسته تمام کرد.
امام حسن علیه السّلام پدر را پس از نماز در آغوش گرفت، و گفت:ای پدر کمرم شکست، چگونه تو را در این حال ببینم. امیرالمؤمنین فرمود:ای فرزند! از این پس پدرت را رنجی نیست، اینک جدّ تو محمد مصطفی -صلوات اللّه علیه- و جدّه تو خدیجه کبری، و مادرت فاطمه زهرا علیهماالسلام و حوریان بهشت حاضرند و انتظار پدر تو را دارند تو شاد باش و دست از گریستن بدار که گریه تو ملائکه آسمان را به گریه در آورده است. (منتهی الآمال، شیخ عباس قمی ،ج1،ص:424 )
امام علی(ع) برای خواندن نماز وارد مسجد شد در حالی که در حال تسبیح خداوند بود. ایشان با ورود به شبستان مسجد افرادی که به خواب رفته بودند از جمله ابن ملجم که به رو خوابیده بود را بیدار کرد و به او فرمود:برخیز از خواب برای نماز و چنین مخواب که این خواب شیطان است، بلکه بر دست راست بخواب که خواب مؤمنان است، و بر پشت خوابیدن خواب پیغمبران است. (جلاء العیون، المجلسی ،ص:341)
امام علی(ع) سپس به ابن ملجم فرمود:قصد کاری داری که نزدیک است آسمان فروپاشد و زمین شکافته شود. اگر بخواهم می توانم خبر دهم که در زیر جامه ات چه داری. ( جلاء العیون، المجلسی ،ص:341 )
ابن ملجم که شمشیرش را به زهر آغشته نموده بود و زیر پیراهن پنهان کرده بود، در نزدیکی امام علی(ع) به نماز ایستاد و هنگامی که امیرالمؤمنین سر از سجده اول برداشت ضربتی به سر ایشان زد که تا پیشانی امام(ع) را شکافت. او در حال حمله شعار خوارج را فریاد می زد که:«للّه الحکم یا علیّ، لا لک و لا لأصحابک». ( منتهی الآمال، شیخ عباس قمی ،ج1،ص:422 )
امام علی(ع) پس از ضربت خوردن فرمود:بسم اللّه و باللّه و علی ملّة رسول اللّه»، و گفت:«فزتُ وَ ربّ الکعبه»، به خدای کعبه قسم که رستگار شدم.( جلاء العیون، المجلسی ،ص:341 )
اهل مسجد بسوی محراب دویدند و امیرالمؤمنین علی علیه السّلام را در محراب خونین دیدند و ردای مبارکش را بر سرش بستند. حضرت خون سر خود را بر محاسن مبارکش کشید و فرمود:این آن است که خدا و رسول مرا وعده داده بودند، راست گفتند خدا و رسول. ( منتهی الآمال، شیخ عباس قمی ،ج1،ص:423 )
امیر المؤمنین علیه السّلام پس از ضربت خوردن امام حسن علیه السّلام را به جای خود برای گذاردن نماز قرار داد و خود نمازش را نشسته تمام کرد.
امام حسن علیه السّلام پدر را پس از نماز در آغوش گرفت، و گفت:ای پدر کمرم شکست، چگونه تو را در این حال ببینم. امیرالمؤمنین فرمود:ای فرزند! از این پس پدرت را رنجی نیست، اینک جدّ تو محمد مصطفی -صلوات اللّه علیه- و جدّه تو خدیجه کبری، و مادرت فاطمه زهرا علیهماالسلام و حوریان بهشت حاضرند و انتظار پدر تو را دارند تو شاد باش و دست از گریستن بدار که گریه تو ملائکه آسمان را به گریه در آورده است. (منتهی الآمال، شیخ عباس قمی ،ج1،ص:424 )
۲.۱k
۱۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.