دو ماه سفید پارت 12
چندمین بعد
ویو ات
با کوک رفتیم سوار ماشین شدیم حواسمو دادم بیرون داشتم نگا بیرون میکردم دیدم......
ی پسر میخواست زور ب ی دختر تجاوز کنه دختره حداقل 9 یا 10 سالشه
سریع گفتم
ات: کوککککک سریع بزن بغلل(عصبانی)
کوک: ات چته نمیشه بمونیم ( تعجب)
ات: بزننننننننننن بغلللللللللل( داد و فوق عصبی)
کوک: باشه باشه فقط اروم باش ( ماشینو نگه داشت)
ات سریع مث جت رفت پایین منم همراهش اومدم پایین دیدم رفت سمت ی پسر ................
ات: هوییی داری چکار میکنی ( داد و عصبانی)
پسره:اوه یکی بهتر اومد (پوزخند)
ات:ی مشت نثار صورت کثیفش کردم
پسره: اومم میینم دست بزنم داری خیلی خوشم از همچین کسایی میاد(داره خون کنار لبشو پاک میکنه)
ات: سریع رفتم پیش دختره داشت گریه میکرد رفتم گرفتمش بغل اونم داشت اونطرف زر میزد ک یهو موهام توسط کسی کشیده شد
من قوی تر از این حرفام ک بخوام با کشیدن مو صدام در بیاد داشت همینطور با مو منو ب عقب میکشید یهو دیدم کوک داره میاد سمتمون بهش اشاره کردم نیاد اونم منظورمو گرفت و سرجاش موند
پسره: امم میدونی هرکی زیر من بوده دیگه نرفته میدونی چراا چون کیف میکردن زیرم جون بدن عا راستی بهت نگفتم کیم ولی ولش نیازی نیس واسه تو هرزه چیزی بگم( مافیا سمت شمالی )(ات میدونه کیه و میخاد خودش زرشو زنه ولی اگه پسره بفهمه با کی گیر افتاده قبر خودشو کنده)
ات:ی دفع دست پسرو گرفت کشید نزدیک بود پسره بیوفته ولی تعادلشو حفظ کرد ات داشت موهاشو درست میکرد با ریلکسیه کامل همون باعث رو مخ رفتن پسرک جلوش میشد
پسره: میبینم دیگه خیلی سگ شدی ن ( عصبی)
ات: اوممم ادامه بده( ریلکسی)
پسره: خیلی رو مخی الان نشونت میدم
رفت سمت ات ک ی مشت بزنه ت صورتش ات جا خالی داد همین باعث بیشتر شدن خشم پسرک بیچاره بشه
ات:امممم حالا ت میخای بدونی من کیم؟(ریلکس)
پسره:ت گوه منم نیستی
ات: الان میخای زنگ بزنم بیان ببرنت جناب پارک؟
پسرک ک از این حرف ات ترسیده بود گفت
پسره: ت فامیلی منو از کجا میدونی(عصبی نگران دلشوره)
ات:میخوای بهت بگم چقدر ازم اسلحه دزدیدی(ریلکس)
پسره:چ..ی..یی خا..ن..م ک..ی..م( تعظیم کرد با ترس دلشوره)
ات: اوم الان فهمیدی جناب پارک
پسره: من واقع متاسفم متاسمممم ببخشید خانم کیم منو ببخشید لطفااااااا( نشسته رو زمین سرش خمه)
ات: میزارم خودت انتخاب کنی تنبیهت رو از این اسون تر
پسره:خانم کیم منو بکشید منو لطفا بکشید ک همچین بی احترامی کردم من خیلی شرمندم(گریهه)
ات: ن فعلا بهت نیاز دارم( زنگ زد گفت بیایت اینو برید)
پسره:ننن خانم کیم لطفااا نننن
ات: شاتاپ
رفتم پیش دختره
ات: حالت خوبه عزیزم کاری ک باهات نکرد
میسو: ن من حالم خوبه خیلی ممنونم نجاتم دادین(تعظیم)
ات: خواهش میکنم عزیزم زودی برو خونه تا دوباره اتفاقی نیوفته ممکنه بار بعدی منی درکار نباشه باشه دختر کوچولو( لبخند)
میسو: اوم
ات: راستی اسمت چیه؟
میسو: اسمم میسوعه
ات: چ اسم خوشگلی
میسو:اسم ت چیه؟
ات: اسمم اتس
میسو: اسم توهم قشنگه( لبخند)
ات:(لبخند)
میسو:راستی اون مرده ک اونجا مونده کیه از همون اولش داشت نگات میکرد تا الان
ات: برگشتم دیدم کوک داره نگام میکنه ی لبخند کیوت زدم ک از چشمش دور نموند
ات: عاااا اون....
میسو: خیلی هم میاین شوهرته؟
ات: امم ی جورایی
ات: امم راستی نمیری خونتون
میسو:..........................................................
بچه ی مدت نبودم و و یکم از شرطا رسید ولی دوباره میزارمم
شرایط
20 تا لایک
17 تا کامنت
10 تا فالووو
اینم از عکسایی ک بعضیاتون پیوی گفتین
اسلاید اخر عکس میسو
ویو ات
با کوک رفتیم سوار ماشین شدیم حواسمو دادم بیرون داشتم نگا بیرون میکردم دیدم......
ی پسر میخواست زور ب ی دختر تجاوز کنه دختره حداقل 9 یا 10 سالشه
سریع گفتم
ات: کوککککک سریع بزن بغلل(عصبانی)
کوک: ات چته نمیشه بمونیم ( تعجب)
ات: بزننننننننننن بغلللللللللل( داد و فوق عصبی)
کوک: باشه باشه فقط اروم باش ( ماشینو نگه داشت)
ات سریع مث جت رفت پایین منم همراهش اومدم پایین دیدم رفت سمت ی پسر ................
ات: هوییی داری چکار میکنی ( داد و عصبانی)
پسره:اوه یکی بهتر اومد (پوزخند)
ات:ی مشت نثار صورت کثیفش کردم
پسره: اومم میینم دست بزنم داری خیلی خوشم از همچین کسایی میاد(داره خون کنار لبشو پاک میکنه)
ات: سریع رفتم پیش دختره داشت گریه میکرد رفتم گرفتمش بغل اونم داشت اونطرف زر میزد ک یهو موهام توسط کسی کشیده شد
من قوی تر از این حرفام ک بخوام با کشیدن مو صدام در بیاد داشت همینطور با مو منو ب عقب میکشید یهو دیدم کوک داره میاد سمتمون بهش اشاره کردم نیاد اونم منظورمو گرفت و سرجاش موند
پسره: امم میدونی هرکی زیر من بوده دیگه نرفته میدونی چراا چون کیف میکردن زیرم جون بدن عا راستی بهت نگفتم کیم ولی ولش نیازی نیس واسه تو هرزه چیزی بگم( مافیا سمت شمالی )(ات میدونه کیه و میخاد خودش زرشو زنه ولی اگه پسره بفهمه با کی گیر افتاده قبر خودشو کنده)
ات:ی دفع دست پسرو گرفت کشید نزدیک بود پسره بیوفته ولی تعادلشو حفظ کرد ات داشت موهاشو درست میکرد با ریلکسیه کامل همون باعث رو مخ رفتن پسرک جلوش میشد
پسره: میبینم دیگه خیلی سگ شدی ن ( عصبی)
ات: اوممم ادامه بده( ریلکسی)
پسره: خیلی رو مخی الان نشونت میدم
رفت سمت ات ک ی مشت بزنه ت صورتش ات جا خالی داد همین باعث بیشتر شدن خشم پسرک بیچاره بشه
ات:امممم حالا ت میخای بدونی من کیم؟(ریلکس)
پسره:ت گوه منم نیستی
ات: الان میخای زنگ بزنم بیان ببرنت جناب پارک؟
پسرک ک از این حرف ات ترسیده بود گفت
پسره: ت فامیلی منو از کجا میدونی(عصبی نگران دلشوره)
ات:میخوای بهت بگم چقدر ازم اسلحه دزدیدی(ریلکس)
پسره:چ..ی..یی خا..ن..م ک..ی..م( تعظیم کرد با ترس دلشوره)
ات: اوم الان فهمیدی جناب پارک
پسره: من واقع متاسفم متاسمممم ببخشید خانم کیم منو ببخشید لطفااااااا( نشسته رو زمین سرش خمه)
ات: میزارم خودت انتخاب کنی تنبیهت رو از این اسون تر
پسره:خانم کیم منو بکشید منو لطفا بکشید ک همچین بی احترامی کردم من خیلی شرمندم(گریهه)
ات: ن فعلا بهت نیاز دارم( زنگ زد گفت بیایت اینو برید)
پسره:ننن خانم کیم لطفااا نننن
ات: شاتاپ
رفتم پیش دختره
ات: حالت خوبه عزیزم کاری ک باهات نکرد
میسو: ن من حالم خوبه خیلی ممنونم نجاتم دادین(تعظیم)
ات: خواهش میکنم عزیزم زودی برو خونه تا دوباره اتفاقی نیوفته ممکنه بار بعدی منی درکار نباشه باشه دختر کوچولو( لبخند)
میسو: اوم
ات: راستی اسمت چیه؟
میسو: اسمم میسوعه
ات: چ اسم خوشگلی
میسو:اسم ت چیه؟
ات: اسمم اتس
میسو: اسم توهم قشنگه( لبخند)
ات:(لبخند)
میسو:راستی اون مرده ک اونجا مونده کیه از همون اولش داشت نگات میکرد تا الان
ات: برگشتم دیدم کوک داره نگام میکنه ی لبخند کیوت زدم ک از چشمش دور نموند
ات: عاااا اون....
میسو: خیلی هم میاین شوهرته؟
ات: امم ی جورایی
ات: امم راستی نمیری خونتون
میسو:..........................................................
بچه ی مدت نبودم و و یکم از شرطا رسید ولی دوباره میزارمم
شرایط
20 تا لایک
17 تا کامنت
10 تا فالووو
اینم از عکسایی ک بعضیاتون پیوی گفتین
اسلاید اخر عکس میسو
۱۵.۳k
۰۸ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.