Cold hearted
part²⁵
یارو:منم کیم جنی هستم رطبه ۶ رزی تو رطبه ۷ هستی اسکل
یارو²:لالیسا منوبانگ رطبه ۵ لیسا
هانا:انگار حال نداری"سرد"
لیسا:فقط ذوق دارم رطبه یک رو ببینم
هانا:کیم تهیونگ؟ من دیشب باهاش تولد بودم"سرد"
رزی:قلبت شکسته
هانا:نه پودر شده حقیقتا من ۷ ماه پیش نامزد کیم تهیونگ بودم "سرد"
از رطبه ۵ تا رطبه ۱۰:هوو وووووووووو پس مبارکه"دست"
ته:میگه بوده"سرد"
کوک:یعنی حالا نیست"سرد"
همه:سلام قربان
هانا:جونگکوک سلام "سرد"
کوک:توهم اومدی
لینا:سلام
جیمین:چطورین
جیسو:سلام
هانا:مصاحبه مافیا هست نه نگه داشتن زناشون ندارم با دیوار حرف بزنم لازم با پارک جیمین و جئون جونگکوک حرف میزنم "سرد"
کوک:مشکل داری میتونی بری هانا
هانا:اره ادمی که مشکل داره نمیتونه اینجا باشه"سرد"
رزی:خانم جئون واقعا دارین میرین
لیسا:شما باید بمونین
جنی:چه ریلکس
هانا:اره دارم میرم بودن یا نبودن روح مهم نیست مرسی"سرد"
"رفت"
جنی:خانم جئون وایسین منم بیام میخوام راجب مافیا ها زیاد بدونم
لیسا:بای بای
رزی:لذت ببرین
هانا:کجا میاین من خودم گوشیم یادم رفت "سرد"
ته:بهت نمیدم جئون "سرد"
هانا:بده من "سرد"
ته: نمیخوام
هانا:بده من اونو کار مهمی دارم
ته:چه کار مهمی
هانا:دارم میرم سر قرب مردم اجازس"سرد"
ته:بیا برو گمشو"سرد"
"قبرستون"
هانا:اجوما میدونی جدیدا دیونه شدم با خودم حرف میزنم هرروز سلامت میکنم تورو هم میبینم دلم برات تنگ شده کجایی "بغض"
یه روح:من همین جام دخترم"خنده"
هانا:جیغ گمشو تو کیی"ترس"
ته:اینجا نمیتونی بمونی "سرد"برو گمشو "با جنس"
جن:ایش
هانا:تو از کجا پیدات شد
ته:با اجازت امروز سالگرد پدربزرگمه
هانا:چرا کمک من کردی
ته:گفتی هر روز فکر میکنی تو خونته ؟
هانا:اره چرا
ته:تو گوشیت و شارژرت همراهته
هانا:اره
ته:به افراد زنگ بزن بگو ماشین و سلاح ها رو اژ اون خونه در بیارم پاشو ماشینت رو بردار بریم اونجا"سرد"
هانا:چرا
ته:چون اون خونه تسخیر شده
هانا:زر مفت نزن
ته:بلند شو بیا"داد"
"عمارت هانا"
ته:
منتظر پارت بعدی هستین پس فشار بخورین چون من به این زودی نمیزارم 🤣🤣🤣🤣🤣
یارو:منم کیم جنی هستم رطبه ۶ رزی تو رطبه ۷ هستی اسکل
یارو²:لالیسا منوبانگ رطبه ۵ لیسا
هانا:انگار حال نداری"سرد"
لیسا:فقط ذوق دارم رطبه یک رو ببینم
هانا:کیم تهیونگ؟ من دیشب باهاش تولد بودم"سرد"
رزی:قلبت شکسته
هانا:نه پودر شده حقیقتا من ۷ ماه پیش نامزد کیم تهیونگ بودم "سرد"
از رطبه ۵ تا رطبه ۱۰:هوو وووووووووو پس مبارکه"دست"
ته:میگه بوده"سرد"
کوک:یعنی حالا نیست"سرد"
همه:سلام قربان
هانا:جونگکوک سلام "سرد"
کوک:توهم اومدی
لینا:سلام
جیمین:چطورین
جیسو:سلام
هانا:مصاحبه مافیا هست نه نگه داشتن زناشون ندارم با دیوار حرف بزنم لازم با پارک جیمین و جئون جونگکوک حرف میزنم "سرد"
کوک:مشکل داری میتونی بری هانا
هانا:اره ادمی که مشکل داره نمیتونه اینجا باشه"سرد"
رزی:خانم جئون واقعا دارین میرین
لیسا:شما باید بمونین
جنی:چه ریلکس
هانا:اره دارم میرم بودن یا نبودن روح مهم نیست مرسی"سرد"
"رفت"
جنی:خانم جئون وایسین منم بیام میخوام راجب مافیا ها زیاد بدونم
لیسا:بای بای
رزی:لذت ببرین
هانا:کجا میاین من خودم گوشیم یادم رفت "سرد"
ته:بهت نمیدم جئون "سرد"
هانا:بده من "سرد"
ته: نمیخوام
هانا:بده من اونو کار مهمی دارم
ته:چه کار مهمی
هانا:دارم میرم سر قرب مردم اجازس"سرد"
ته:بیا برو گمشو"سرد"
"قبرستون"
هانا:اجوما میدونی جدیدا دیونه شدم با خودم حرف میزنم هرروز سلامت میکنم تورو هم میبینم دلم برات تنگ شده کجایی "بغض"
یه روح:من همین جام دخترم"خنده"
هانا:جیغ گمشو تو کیی"ترس"
ته:اینجا نمیتونی بمونی "سرد"برو گمشو "با جنس"
جن:ایش
هانا:تو از کجا پیدات شد
ته:با اجازت امروز سالگرد پدربزرگمه
هانا:چرا کمک من کردی
ته:گفتی هر روز فکر میکنی تو خونته ؟
هانا:اره چرا
ته:تو گوشیت و شارژرت همراهته
هانا:اره
ته:به افراد زنگ بزن بگو ماشین و سلاح ها رو اژ اون خونه در بیارم پاشو ماشینت رو بردار بریم اونجا"سرد"
هانا:چرا
ته:چون اون خونه تسخیر شده
هانا:زر مفت نزن
ته:بلند شو بیا"داد"
"عمارت هانا"
ته:
منتظر پارت بعدی هستین پس فشار بخورین چون من به این زودی نمیزارم 🤣🤣🤣🤣🤣
۳.۴k
۱۹ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.