پارت ۲
سعی کرد با بعضی از کاراش خاطره بد از دست دادن خونواده مو از یاد ببرم ولی خب هر چقدر که میگذشت این کینه بزرگتر میشد اون چیزهایی رو از من گرفت که با هیچ چیز قابل بخشش نیست پس تمام تلاشمو برای گرفتن انتقام اونا با دو تا دستای خودم کردم الان یکی از مافیا های بزرگ اسیام ولی خب از اونجایی که چهره واقعی مو کسی ندیده میتونم بیرون برم جدیدا به کمک چند تا از دوستام تونستم اون خونواده رو پیدا کنم یه پدر که سوژه مونه و دو تا خواهر برادر بعد از پرس و جو فهمیدم نقطه ضعفش دخترشه پس چه بهتر که از همه ی دار و ندارش انتقام بگیرم..
راوی:خلاصه تهیونگ به بهونه یادگرفتن اسکیت میره کلاس ا/ت و اونو میکشونه خونه خودش حالا زمانه حال وقتی ا/ت میرسه به اون مقصد.
(ا/ت ویو):
یه کوچه ی بنبست بود کلی صداش کردم که یه دفعه یه کی یه دستمال گذاشت جلو دهنم از دستش خودمو کشوندم بیرون ولی بعد با یه جسم محکم زد رو شونم و دیگه هیچی نفهمیدم...
راوی:خلاصه تهیونگ به بهونه یادگرفتن اسکیت میره کلاس ا/ت و اونو میکشونه خونه خودش حالا زمانه حال وقتی ا/ت میرسه به اون مقصد.
(ا/ت ویو):
یه کوچه ی بنبست بود کلی صداش کردم که یه دفعه یه کی یه دستمال گذاشت جلو دهنم از دستش خودمو کشوندم بیرون ولی بعد با یه جسم محکم زد رو شونم و دیگه هیچی نفهمیدم...
۴.۵k
۱۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.