فیک توکیو ریونجرز پارت 28
سلام سلام 🫀
بریم ادامه یوهو🎋
پلیسا اومدن و از پشت کازوتورا رو گرفتن و میخواستن چیفویو رو بردارن که نرو یه مشت خالی کرد تو دهن یکی از پلیسا .
پلیس ۱ :* گرفتن تفنگ به سمت نرو * هوی... تکون نخور .
پلیس ۲ : هی ... اون یکی از مدیرای اجرایی مافیاست .
نرو تفنگ رو میگیره و میکشه سمت خودش با زانو میزنه تو شکم پلیسه و بعله یه دعوا ی حسابی نرو حان میزنه همرو له میکنه . نرو رفت سمت چیفویو و بلندش کرد و با کازوتورا از اونجا رفتن.
نرو و کازوتورا رفتن و توی یه کوچه میتسویا و دراکن و اسمایلی و انگری و مایکی رو دیدن.
نرو : کازوتورا اینجا بمون .
کازوتورا: ...
دراکن : ن...
نرو رفت و رسید خونه وارد شد . یورو عین سگ هار افتاده بود به جون اِما و یوری گرفته بودش که با دیدن چیفویو همشون وایسادن .
نرو : ...
یورو: ها؟ ... چی شده؟ *خنده ی عصبی*
اما : چیفویو کون؟
یوری : ...
یوری به نرو نزدیک میشه و چیفویو رو ازش میگیره . خلاصه که رفتن پیش بقیه و چیفویو رو سوزوندن (بچه ها ژاپنی ها جسدو میسوزونن و خاکسترشو تو هوا توی طبیعت رها میکنن اما یه قبر هم براشون درست میکنن)
پرش زمانی جلوی قبر چیفویو
نرو : کازوتورا...
خلاصه کازوتورا جلو قبر چیفویو میشینه و یکم حرف میزنه و معذرت خواهی میکنم و خودشو تحویل پلیس میده .
باجی جلوی قبر چیفویو نشسته و چیزی نمیگه .
ویو تاکمیچی
خب... الان اومدم آینده باشه باشه .
توی آینده آککون معاون تاکه هست به جای چیفویو. (میدونم خیلی عجیبه ) و همون اتفاقا میافته و تاکه تصمیم میگیره جلوی مرگ تایجو رو بگیره .
از اون طرف یوری و نرو بالای پشت بوم .
یوری و نرو : عرررررررررررررررر چیفویو
نرو : *بگل کردن*
یوری : *بگل کردن*
نرو : عرررررر یکی از کراشام بَشَم
یوری : عرررررر داداشم خودااااااااا
نرو : هق ... اشکال نداره ...آخر داستان زنده میشه ...هق
(اسپویل)
یوری : اگه آینده تغییر کنه چی ؟ ...هق ...اگه مایکی تاکه زو نکشه چی؟
نرو : خودم میکشمش *حاله ترسناک*
یوری : منم هستم *حاله ترسناک*
یورو :*کشیدن زمان صد تیر (یه تفنگ که رگباری میزنه صد تا تیر داره)*حله من آمدم .
نرو و یوری : *نگاه معنا دار*
یوری : دلم برا تاکه سوخت
نرو : هق ... هق 🥺
یوری : ظهر مار من باید گریه کنم داداش من مرد نه تو
نرو : خب چرا عر نمیزنی؟
یوری : تنها دلیلش اینه که آخر داستان چیفویو زنده میشه وگرنه تا الان دیگه آشغالی انسان نما با طرح کیساکی نداشتیم .
یورو: یه روز میشینیم سه تایی با هم جنازشو با چاقو قاچ ميکنيم کباب ميکنيم میدیم سگا . استخوانش پودر ميکنيم میسوزونیم خاکسترشو سیگار ميکنيم میدیم به هانما بکشه .
یوری : اون برا منه
نرو : باشه برا تو
یورو : چون تویی و من خیلی آدم بخشنده ای نیستم و داداشت مرده باشه قبول
یوری : 😢
نرو : ناناحت نباش درست میشه
سه اسگل از پشت بوم اومدن پایین و رفتن داخل خونه و ...
هر هر
ادامه پارت بعد
بای❤️
بریم ادامه یوهو🎋
پلیسا اومدن و از پشت کازوتورا رو گرفتن و میخواستن چیفویو رو بردارن که نرو یه مشت خالی کرد تو دهن یکی از پلیسا .
پلیس ۱ :* گرفتن تفنگ به سمت نرو * هوی... تکون نخور .
پلیس ۲ : هی ... اون یکی از مدیرای اجرایی مافیاست .
نرو تفنگ رو میگیره و میکشه سمت خودش با زانو میزنه تو شکم پلیسه و بعله یه دعوا ی حسابی نرو حان میزنه همرو له میکنه . نرو رفت سمت چیفویو و بلندش کرد و با کازوتورا از اونجا رفتن.
نرو و کازوتورا رفتن و توی یه کوچه میتسویا و دراکن و اسمایلی و انگری و مایکی رو دیدن.
نرو : کازوتورا اینجا بمون .
کازوتورا: ...
دراکن : ن...
نرو رفت و رسید خونه وارد شد . یورو عین سگ هار افتاده بود به جون اِما و یوری گرفته بودش که با دیدن چیفویو همشون وایسادن .
نرو : ...
یورو: ها؟ ... چی شده؟ *خنده ی عصبی*
اما : چیفویو کون؟
یوری : ...
یوری به نرو نزدیک میشه و چیفویو رو ازش میگیره . خلاصه که رفتن پیش بقیه و چیفویو رو سوزوندن (بچه ها ژاپنی ها جسدو میسوزونن و خاکسترشو تو هوا توی طبیعت رها میکنن اما یه قبر هم براشون درست میکنن)
پرش زمانی جلوی قبر چیفویو
نرو : کازوتورا...
خلاصه کازوتورا جلو قبر چیفویو میشینه و یکم حرف میزنه و معذرت خواهی میکنم و خودشو تحویل پلیس میده .
باجی جلوی قبر چیفویو نشسته و چیزی نمیگه .
ویو تاکمیچی
خب... الان اومدم آینده باشه باشه .
توی آینده آککون معاون تاکه هست به جای چیفویو. (میدونم خیلی عجیبه ) و همون اتفاقا میافته و تاکه تصمیم میگیره جلوی مرگ تایجو رو بگیره .
از اون طرف یوری و نرو بالای پشت بوم .
یوری و نرو : عرررررررررررررررر چیفویو
نرو : *بگل کردن*
یوری : *بگل کردن*
نرو : عرررررر یکی از کراشام بَشَم
یوری : عرررررر داداشم خودااااااااا
نرو : هق ... اشکال نداره ...آخر داستان زنده میشه ...هق
(اسپویل)
یوری : اگه آینده تغییر کنه چی ؟ ...هق ...اگه مایکی تاکه زو نکشه چی؟
نرو : خودم میکشمش *حاله ترسناک*
یوری : منم هستم *حاله ترسناک*
یورو :*کشیدن زمان صد تیر (یه تفنگ که رگباری میزنه صد تا تیر داره)*حله من آمدم .
نرو و یوری : *نگاه معنا دار*
یوری : دلم برا تاکه سوخت
نرو : هق ... هق 🥺
یوری : ظهر مار من باید گریه کنم داداش من مرد نه تو
نرو : خب چرا عر نمیزنی؟
یوری : تنها دلیلش اینه که آخر داستان چیفویو زنده میشه وگرنه تا الان دیگه آشغالی انسان نما با طرح کیساکی نداشتیم .
یورو: یه روز میشینیم سه تایی با هم جنازشو با چاقو قاچ ميکنيم کباب ميکنيم میدیم سگا . استخوانش پودر ميکنيم میسوزونیم خاکسترشو سیگار ميکنيم میدیم به هانما بکشه .
یوری : اون برا منه
نرو : باشه برا تو
یورو : چون تویی و من خیلی آدم بخشنده ای نیستم و داداشت مرده باشه قبول
یوری : 😢
نرو : ناناحت نباش درست میشه
سه اسگل از پشت بوم اومدن پایین و رفتن داخل خونه و ...
هر هر
ادامه پارت بعد
بای❤️
۵.۲k
۲۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.