رویای من فصل ۳
پارت ۸
ریو:الو یونا...خواستم بگم جا هستش بیاین اینجا باهم باشیم
یونا: الو اومدیم...
**** ویلا*****
یونا: (همگی با عشقشون خوش میگذروندن بچهام بازی میکردن ولی من یه چیزی داشتم که اگه میگفتم نابود میشدن ولی باید میگفتم پس...)
فلش بک روز دکتر رفتن با صوفیا)
دکتر: خانم یونا..یه دقیقه....دلم نیومد کنار مامانتون بهتون بگم ولی دلیل اینکه غدد شیریتون کار نمیکنه سرطان سینه هستش...واقعا متاسفم...کاریم نمیتونیم بکنیم..از وقتش گذشته و شما ۴ ماه و سه هفته وقت دارید
پایان فلش بک)
ریو:الو یونا...خواستم بگم جا هستش بیاین اینجا باهم باشیم
یونا: الو اومدیم...
**** ویلا*****
یونا: (همگی با عشقشون خوش میگذروندن بچهام بازی میکردن ولی من یه چیزی داشتم که اگه میگفتم نابود میشدن ولی باید میگفتم پس...)
فلش بک روز دکتر رفتن با صوفیا)
دکتر: خانم یونا..یه دقیقه....دلم نیومد کنار مامانتون بهتون بگم ولی دلیل اینکه غدد شیریتون کار نمیکنه سرطان سینه هستش...واقعا متاسفم...کاریم نمیتونیم بکنیم..از وقتش گذشته و شما ۴ ماه و سه هفته وقت دارید
پایان فلش بک)
۷.۱k
۰۳ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.