ندیمه زیبای من p:12
تهیونگ: خیلی
....پرش به اومدن لونا....
لونا : سلام سلام
تهیونگ: تو چرا به من نگفتی با جونگکوکی؟
ا/ت: ولش کن سلام
م تهیونگ: بیاین شام . لونا زود باش
لونا: اومدم
ا/ت: تهیونگ خوبی؟ (آروم)
تهیونگ: اره اره
فلش بک به قبل از شام
تهیونگ : ببین هر چی بخوای بهت میدم فقط پدر ا/تو ول کنین
&: نه دیگه نشد بار اسلحه ها رو بده من تا پدر زنتو ول کنم ( بچه ها این & دشمن تهیونگ)
تهیونگ: هر کاری میخوای بکنی بکن
پایان فلش بک
*برای گوشی ا/ت پیام میاد*
متن پیام :
سلام دخترم یه آدرس برات میفرستم یه ساعت دیگه بیاین اونجا ا/ت تنها نیای
تهیونگ: کیه ؟
ا/ت: بابامه گفته یه آدرس میفرستم تا یه ساعت دیگه بیاین اونجا
تهیونگ: باشه شامتو بخور بعد میریم
ا/ت: باش
وی تهیونگ: نگران ا/ت بودم اگه بفهمه پدرشو گرفتن صددرصد سکته میکنه این داداش هم گوشیش خاموشه. تو همین فکرا بودم که ا/ت گفت
ا/ت: بریم حاضرم
تهیونگ: بریم
ا/ت: فعلا
تهیونگ : مامان به احتمال زیاد بر میگردیم فقط به لونا و ا/ت چیزی نگو (آروم)
م تهیونگ: باشه مادر
ویو ا/ت: رسیدیم به یه خونه بزرگ خوشکل وارد شدیم یه برگه روی میزناهارخوری بود که توش نوشته بود :
ا/ت دخترم خیلی دوست دارم من همه این سال ها پیشت بودم مراقبت بودم . دوست دار تو پدر
ا/ت: پدر ....پدر (داد)
تهیونگ: چرا داد میزنی
ا/ت : بابام کو
تهیونگ: نمیدونم شاید بالاس
ا/ت از پله ها میره بالا و....جنازه سردو بی روح پدرش رو میبینه
ا/ت: (جیغغغ)
تهیونگ: ا/ت خوبی
ا/ت: پدر (گریه)
تهیونگ: به ا/ت قرص خواب آور میده و به مادرش زنگ میزنه همه چیز رو میگه و ا/ت رو میبره اونجا خودش هم میره دنبال قاتل پدر ا/ت
....پرش به اومدن لونا....
لونا : سلام سلام
تهیونگ: تو چرا به من نگفتی با جونگکوکی؟
ا/ت: ولش کن سلام
م تهیونگ: بیاین شام . لونا زود باش
لونا: اومدم
ا/ت: تهیونگ خوبی؟ (آروم)
تهیونگ: اره اره
فلش بک به قبل از شام
تهیونگ : ببین هر چی بخوای بهت میدم فقط پدر ا/تو ول کنین
&: نه دیگه نشد بار اسلحه ها رو بده من تا پدر زنتو ول کنم ( بچه ها این & دشمن تهیونگ)
تهیونگ: هر کاری میخوای بکنی بکن
پایان فلش بک
*برای گوشی ا/ت پیام میاد*
متن پیام :
سلام دخترم یه آدرس برات میفرستم یه ساعت دیگه بیاین اونجا ا/ت تنها نیای
تهیونگ: کیه ؟
ا/ت: بابامه گفته یه آدرس میفرستم تا یه ساعت دیگه بیاین اونجا
تهیونگ: باشه شامتو بخور بعد میریم
ا/ت: باش
وی تهیونگ: نگران ا/ت بودم اگه بفهمه پدرشو گرفتن صددرصد سکته میکنه این داداش هم گوشیش خاموشه. تو همین فکرا بودم که ا/ت گفت
ا/ت: بریم حاضرم
تهیونگ: بریم
ا/ت: فعلا
تهیونگ : مامان به احتمال زیاد بر میگردیم فقط به لونا و ا/ت چیزی نگو (آروم)
م تهیونگ: باشه مادر
ویو ا/ت: رسیدیم به یه خونه بزرگ خوشکل وارد شدیم یه برگه روی میزناهارخوری بود که توش نوشته بود :
ا/ت دخترم خیلی دوست دارم من همه این سال ها پیشت بودم مراقبت بودم . دوست دار تو پدر
ا/ت: پدر ....پدر (داد)
تهیونگ: چرا داد میزنی
ا/ت : بابام کو
تهیونگ: نمیدونم شاید بالاس
ا/ت از پله ها میره بالا و....جنازه سردو بی روح پدرش رو میبینه
ا/ت: (جیغغغ)
تهیونگ: ا/ت خوبی
ا/ت: پدر (گریه)
تهیونگ: به ا/ت قرص خواب آور میده و به مادرش زنگ میزنه همه چیز رو میگه و ا/ت رو میبره اونجا خودش هم میره دنبال قاتل پدر ا/ت
۲۶.۸k
۱۶ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.