قدرت عشق
Part 2
از زبان رانگ
رانگ ـ جانگ یو چند سال بود ندیده بودمت
جانگ یو ـ اره تو رفته بودی کانادا و من اینجا
رانگ ـ راستی مامانت هنوز توی امارت ما کار می کنه
جانگ یو ـ اره
رانگ ـ اونجا چه خبره
فکر کنم پسره داره روی دختره دست بلند می کنه
جانگ یو ـ اره اونا مین دونگ و هانا هستن وایسا برم ببینم چه خبره
رانگ ـ منم میام
هانا ـ تو چرا نمی فهمی من می گم دیگه نمی خوامت چرا قبول نمی کنی
مین دونگ ـ چون تا دیروز رابطه مون خوب بود
هانا ـ خوب بود
چیش خوب بود
من فقط تظاهر خوب بودن می کردم
توی دلم اشوب بود
(همه شو اروم و با بغض گفت)
مین دونگ ـ حرف دهنتو بفهم ( با داد)
و می خواست هانا رو بزنه که پستش توی هوا معلق موند
رانگ ـ هی این طرز درست حرف زدن با یه خانم نیست
مین دونگ ـ دوست دخترمه هرجور که می خوام باهاش صحبت می کنم
رانگ ـ باشه بزار از خودش بپرسیم
تو این پسر رو دوست داری
هاناـ راستش
جانگ یو ـ نیازی نیست من این صدا رو دارم که داشتین دعوا می کردین
مین دونگ ـ باشه من دست از سرت بر میدارم ولی اینو بدون که دوست دارم
از زبان رانگ
رانگ ـ جانگ یو چند سال بود ندیده بودمت
جانگ یو ـ اره تو رفته بودی کانادا و من اینجا
رانگ ـ راستی مامانت هنوز توی امارت ما کار می کنه
جانگ یو ـ اره
رانگ ـ اونجا چه خبره
فکر کنم پسره داره روی دختره دست بلند می کنه
جانگ یو ـ اره اونا مین دونگ و هانا هستن وایسا برم ببینم چه خبره
رانگ ـ منم میام
هانا ـ تو چرا نمی فهمی من می گم دیگه نمی خوامت چرا قبول نمی کنی
مین دونگ ـ چون تا دیروز رابطه مون خوب بود
هانا ـ خوب بود
چیش خوب بود
من فقط تظاهر خوب بودن می کردم
توی دلم اشوب بود
(همه شو اروم و با بغض گفت)
مین دونگ ـ حرف دهنتو بفهم ( با داد)
و می خواست هانا رو بزنه که پستش توی هوا معلق موند
رانگ ـ هی این طرز درست حرف زدن با یه خانم نیست
مین دونگ ـ دوست دخترمه هرجور که می خوام باهاش صحبت می کنم
رانگ ـ باشه بزار از خودش بپرسیم
تو این پسر رو دوست داری
هاناـ راستش
جانگ یو ـ نیازی نیست من این صدا رو دارم که داشتین دعوا می کردین
مین دونگ ـ باشه من دست از سرت بر میدارم ولی اینو بدون که دوست دارم
۷.۶k
۰۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.