Brown sugar : شکر قهوه ای
Brown sugar : شکر قهوه ای
Part۵۲
شیرین: باید فردا با اقاجون حرف بزنم نمیشه اینجوری
ملیحه: میگم این پسره میکائل رو دوست داری؟
شیرین: اره خیلی
ملیحه: عاشق یک روانی شدی؟
شیرین:اره یک روانی جذاب
(فردا)
(شیرین)
صبح بیدار شدم ک دیدم اقاجون با کیوان نشستند ک رفتم پیششون محل کیوان ندادم
شیرین: اقاجون میخوام باهاتون حرف بزنم تنها
کریم: برو بعدن
شیرین:اقاجون تروخدا کار واجب دارم باهاتون
کریم: باشه کیوان برو میخوام تنها با شیرین حرف بزنم
کیوان بدون حرفی بلند شد و رفت منم کنار اقاجون نشستم
شیرین: اقاجون اون فیلمی ک از من فرستادن اون میکائل نبوده اون الکس دشمن میکائل بوده
کریم: خب که چی؟ تو با اون پسر بودی
شیرین:اون خودشو شبیه میکائل کرده بود منم ک عاشق میکائل بودم فکر کردم اونه اخه خودکشی کرده بودم
کریم: میگی چیکار کنم؟
شیرین:الان شما به من بی اعتماد شدین من میخوام بهتون ثابت کنم ک من ج*ن*ده نیستم
اینو ک گفتم اقاجون سرمو بوسید
کریم:اگر هم باشی تو شیرین نوه ناز منی
شیرین:شما ک هم پول دارین هم ادم میخوام الکس پیدا کنیم
کریم: خب؟
شیرین: اون از من سو استفاده کرده از نوه تون پس باید پیداش کنید و ادمش کنید پس پیداش کنید
کریم:ماکه نشونی ازش نداریم
شیرین:میکائل حتما داره دیگه
کریم:باشه خودم با اون پسره صحبت میکنم
شیرین:اقاجون ممنونم
کریم: فعلا تا چیزی مشخص نشده باهات اشتی نمکنم
شیرین: یعنی اقاجونم دلش میاد با من ک اینقدر دوسش دارم قهر کنه؟
کریم:هنوز حرف هاتو یادم نرفته ها
شیرین: حق بدین بم دیگ اقاجون(جون کشیده میگه)
کریم: باشه اشتی میکنم بعد اگه چیز هایی دیگ بفهمم همنجا عروست میکنم
شیرین: چشم
با اقاجون حرف زدم و رفتم تو حیاط ک دیدم ملیحه داره گل هارو اب میده رفتم پیشش
ملیحه: حرف زدی با اقاجون؟
شیرین:اره گفت با میکائل صحبت میکنه
ملیحه: اهوم
شیرین:میکائل ک کسی نداره ولی فکر کنم سعید دوست دختر داره یعنی دنبالش نمگردن
ملیحه: دوست دختر داره سعید؟(باحالت غمگین)
شیرین:اره برای خاک سپاری خواهرش دیدم
ملیحه:ع(باحالت ناراحتی)
شیرین:چرا یک دفعه حالتت عوض شد
ملیحه: نه چیزی نیست
شیرین:نکنه روی سعید کراش زدی؟
ملیحه:نه بابا
شیرین: باشه
Part۵۲
شیرین: باید فردا با اقاجون حرف بزنم نمیشه اینجوری
ملیحه: میگم این پسره میکائل رو دوست داری؟
شیرین: اره خیلی
ملیحه: عاشق یک روانی شدی؟
شیرین:اره یک روانی جذاب
(فردا)
(شیرین)
صبح بیدار شدم ک دیدم اقاجون با کیوان نشستند ک رفتم پیششون محل کیوان ندادم
شیرین: اقاجون میخوام باهاتون حرف بزنم تنها
کریم: برو بعدن
شیرین:اقاجون تروخدا کار واجب دارم باهاتون
کریم: باشه کیوان برو میخوام تنها با شیرین حرف بزنم
کیوان بدون حرفی بلند شد و رفت منم کنار اقاجون نشستم
شیرین: اقاجون اون فیلمی ک از من فرستادن اون میکائل نبوده اون الکس دشمن میکائل بوده
کریم: خب که چی؟ تو با اون پسر بودی
شیرین:اون خودشو شبیه میکائل کرده بود منم ک عاشق میکائل بودم فکر کردم اونه اخه خودکشی کرده بودم
کریم: میگی چیکار کنم؟
شیرین:الان شما به من بی اعتماد شدین من میخوام بهتون ثابت کنم ک من ج*ن*ده نیستم
اینو ک گفتم اقاجون سرمو بوسید
کریم:اگر هم باشی تو شیرین نوه ناز منی
شیرین:شما ک هم پول دارین هم ادم میخوام الکس پیدا کنیم
کریم: خب؟
شیرین: اون از من سو استفاده کرده از نوه تون پس باید پیداش کنید و ادمش کنید پس پیداش کنید
کریم:ماکه نشونی ازش نداریم
شیرین:میکائل حتما داره دیگه
کریم:باشه خودم با اون پسره صحبت میکنم
شیرین:اقاجون ممنونم
کریم: فعلا تا چیزی مشخص نشده باهات اشتی نمکنم
شیرین: یعنی اقاجونم دلش میاد با من ک اینقدر دوسش دارم قهر کنه؟
کریم:هنوز حرف هاتو یادم نرفته ها
شیرین: حق بدین بم دیگ اقاجون(جون کشیده میگه)
کریم: باشه اشتی میکنم بعد اگه چیز هایی دیگ بفهمم همنجا عروست میکنم
شیرین: چشم
با اقاجون حرف زدم و رفتم تو حیاط ک دیدم ملیحه داره گل هارو اب میده رفتم پیشش
ملیحه: حرف زدی با اقاجون؟
شیرین:اره گفت با میکائل صحبت میکنه
ملیحه: اهوم
شیرین:میکائل ک کسی نداره ولی فکر کنم سعید دوست دختر داره یعنی دنبالش نمگردن
ملیحه: دوست دختر داره سعید؟(باحالت غمگین)
شیرین:اره برای خاک سپاری خواهرش دیدم
ملیحه:ع(باحالت ناراحتی)
شیرین:چرا یک دفعه حالتت عوض شد
ملیحه: نه چیزی نیست
شیرین:نکنه روی سعید کراش زدی؟
ملیحه:نه بابا
شیرین: باشه
۸.۴k
۲۳ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.