پارت ۱۷ : شما آقای گوجو ساتورو هستید؟
@ میا سوار ماشین شو بریم خونه.
× باشه
¤ببخشید؟
@ بفرمایید..
¤ شما آقای گوجو ساتورو هستید ؟
@ بله خودم هستم کاری دارید؟
¤ من دو سال دارم دنبال میا میگردم من عموی میا هستم
@ خب ؟
¤ می خوام میا از این به بعد پیش من زندگی کنه
× دایی چیزی شده ؟
@ نه عزیزم برو تو ماشین بشین
@ خب من حرفی ندارم میتونید برید از خودش بپرسید
¤ باشه
¤ سلام میا خوبی ؟
× بله شما؟ ... یه نگاه ریزی به دایی انداختم متوجه شدم داره گریه میکنه
¤ من عموی تو هستم ... پدرت قبل از مرگش گفته بود خانواده مادریت نمی تونن تو رو خوب بزرگ کنن و آدم های عجیب غریبی هستن
بیا پیش من زندگی کن_____
× خیلی ممنون ولی من پیش داییم میمونم
اگه می خواستین منو بزرگ کنین باید همون سه سالگي که مادرم مرده بود میومدین دنبالم نه الان که ۱۴ ساله داییم داره بزرگم میکنه
من درباره خانواده پدریم تحقیق کردم شما تازه دو ساله وضع مالیتون خوب شده
اگه واقعا برادر زاده تون براتون مهم بود
خیلی وقت پیش به حرف برادر مرحومتون گوش میکردین
@ شنیدی که چی گفت حالا دیگه صحبت بسه
روز خوبی داشته باشی
¤ هوی مردک من این بچه رو از دست تو نجات میدم ... نمی زارم بقيه عمرشو پیش تو بمونه
○ آقا بهتره شلوغش نکنید ... اگه دلتون می خواد برید شکایت کنید ولی من مدارکی دارم
که نشون میده میا باید پیش داییش بمونه
¤ به هر حال من تمام تلاشمو میکنم نمی زارم میا پیش شما دیوانه ها زندگی کنه
برش زمانی ***خونه
× دایی حالت خوبه
@ اره... خوبم
+ *تو کل راه داشت گریه میکرد چون چشم بند زده بود معلوم نبود *
× دایی باور کن من به هیچ وجه پیش عموم زندگی نمی کنم
@ میدونم خوشگل من.... فقط ترس اینکه تو رو از من بگیره .... دیوونم می کنه
× نگران نباش ... من هیچ وقت نه از پیش تو و نه از جوجوتسو کایسن نمی رم
@ باشه عزیزم.. برو لباساتو عوض کن همشون خونیه
چطور بود ؟؟؟🥲🥲🥲🥲🥲
× باشه
¤ببخشید؟
@ بفرمایید..
¤ شما آقای گوجو ساتورو هستید ؟
@ بله خودم هستم کاری دارید؟
¤ من دو سال دارم دنبال میا میگردم من عموی میا هستم
@ خب ؟
¤ می خوام میا از این به بعد پیش من زندگی کنه
× دایی چیزی شده ؟
@ نه عزیزم برو تو ماشین بشین
@ خب من حرفی ندارم میتونید برید از خودش بپرسید
¤ باشه
¤ سلام میا خوبی ؟
× بله شما؟ ... یه نگاه ریزی به دایی انداختم متوجه شدم داره گریه میکنه
¤ من عموی تو هستم ... پدرت قبل از مرگش گفته بود خانواده مادریت نمی تونن تو رو خوب بزرگ کنن و آدم های عجیب غریبی هستن
بیا پیش من زندگی کن_____
× خیلی ممنون ولی من پیش داییم میمونم
اگه می خواستین منو بزرگ کنین باید همون سه سالگي که مادرم مرده بود میومدین دنبالم نه الان که ۱۴ ساله داییم داره بزرگم میکنه
من درباره خانواده پدریم تحقیق کردم شما تازه دو ساله وضع مالیتون خوب شده
اگه واقعا برادر زاده تون براتون مهم بود
خیلی وقت پیش به حرف برادر مرحومتون گوش میکردین
@ شنیدی که چی گفت حالا دیگه صحبت بسه
روز خوبی داشته باشی
¤ هوی مردک من این بچه رو از دست تو نجات میدم ... نمی زارم بقيه عمرشو پیش تو بمونه
○ آقا بهتره شلوغش نکنید ... اگه دلتون می خواد برید شکایت کنید ولی من مدارکی دارم
که نشون میده میا باید پیش داییش بمونه
¤ به هر حال من تمام تلاشمو میکنم نمی زارم میا پیش شما دیوانه ها زندگی کنه
برش زمانی ***خونه
× دایی حالت خوبه
@ اره... خوبم
+ *تو کل راه داشت گریه میکرد چون چشم بند زده بود معلوم نبود *
× دایی باور کن من به هیچ وجه پیش عموم زندگی نمی کنم
@ میدونم خوشگل من.... فقط ترس اینکه تو رو از من بگیره .... دیوونم می کنه
× نگران نباش ... من هیچ وقت نه از پیش تو و نه از جوجوتسو کایسن نمی رم
@ باشه عزیزم.. برو لباساتو عوض کن همشون خونیه
چطور بود ؟؟؟🥲🥲🥲🥲🥲
۲.۶k
۲۷ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.