† تک پارتی کوتاه جیمین †
ا.ت
خوابیده بودم که چیزی رو کمرم احساس کردم..برگشتم پشت دیدم کسی نیست..
ا.ت:هوفف..احتمالا خیالاتی شدم..
و دوباره خوابیدم..
۵دقیقه بعد دوباره چیزی رو کمرم احساس کردم..بازم برگشتم و دیدم کسی نیس..
بلند شدم وزاغارو روشن کردم..رفتم پذیرایی و حال و..همجارو دیدم و گشتم ولی کسی نبود..
ا.ت:هوف..ولش
و دوبارع رفت و خوابید..
۷ دقیقه بعد
بازم یچیزی کنارم و روی کمرم حس کردم..ولس وقتی چشماشو وا کردم کسی نبود..ی صدایی از تو پذیرایی اومد..
داشتم میرفتن پایین که دیدم ی سایه اونحاس..
ا.ت:اون چ کوفتیه؟اهای ک..کی اونجاس؟؟
ا.ت:میگم کی اونجاسسسس
رفتم جلو و همجارو داشتم نگاه میکردم که صدایی از پشت سرم اومد..
جیمین:سلام بیب..دلم واست تنگ شده بود...
ببخشید ک چرت و کم بود:///
خوابیده بودم که چیزی رو کمرم احساس کردم..برگشتم پشت دیدم کسی نیست..
ا.ت:هوفف..احتمالا خیالاتی شدم..
و دوباره خوابیدم..
۵دقیقه بعد دوباره چیزی رو کمرم احساس کردم..بازم برگشتم و دیدم کسی نیس..
بلند شدم وزاغارو روشن کردم..رفتم پذیرایی و حال و..همجارو دیدم و گشتم ولی کسی نبود..
ا.ت:هوف..ولش
و دوبارع رفت و خوابید..
۷ دقیقه بعد
بازم یچیزی کنارم و روی کمرم حس کردم..ولس وقتی چشماشو وا کردم کسی نبود..ی صدایی از تو پذیرایی اومد..
داشتم میرفتن پایین که دیدم ی سایه اونحاس..
ا.ت:اون چ کوفتیه؟اهای ک..کی اونجاس؟؟
ا.ت:میگم کی اونجاسسسس
رفتم جلو و همجارو داشتم نگاه میکردم که صدایی از پشت سرم اومد..
جیمین:سلام بیب..دلم واست تنگ شده بود...
ببخشید ک چرت و کم بود:///
۶۰.۳k
۰۹ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.