مدرسه سه بوم پارت⁴↓
مدرسه سه بوم پارت⁴↓
چجوری میتونم باهاش حرف بزنم؟!*دستمو لایک موهام کردم و میز خالی جلوم نگاه کردم،بعد از چند دقیقه به جوکیونگ زنگ زدم*
ج:الو؟!
الان داری چیکار میکنی؟!*در لبتاپم رو باز کردم*
ج:دارم درس میخونم،اگه این ماه نمرات خوبی نگیرم مامانم میگشتم
اوه میتونم بهت کمک کنم
ج: واقعا ؟! خو نظرت چیه بیای به جلسات مطالعه ای ک میرم ؟!
باشه ولی کیه؟!
ج:هر روز هفته
هرروز؟!!!
بلی،چرا مگه سرت شلوغه؟!
ن...نه...اوکیه میام
*قطع کردیم،چندین بار سعی کردم روی درسم تمرکز کنم و خوب درس بخونم ولی هرکاری کردم نتونستم تمرکز کنم برای همین برای خوردن آب به طبقه پایین رفتم و جی هوون رو دیدم که*
پس تو دوست پسر نونا منی اره؟
-اره تقریبا
+هان سوجون!!!*میرم پیش جی هوون*
نونا هیچ وقت نگفتی دوست پسر داری
+ اون دوست پسر من نی،جی خون برو بازی کن
ولی مامان گفت تا ساعت 6 نمیتونم بازی کنم،اقاهه میخوای باهام بازی کنی؟!
-باشه ولی باید بذاری ببرم
جی هوون دست سوجون رو میگیره و به سمت آشپزخونه میبره
من چیکار کرده که لیاقتم اینه؟! *عر زدم*
چجوری میتونم باهاش حرف بزنم؟!*دستمو لایک موهام کردم و میز خالی جلوم نگاه کردم،بعد از چند دقیقه به جوکیونگ زنگ زدم*
ج:الو؟!
الان داری چیکار میکنی؟!*در لبتاپم رو باز کردم*
ج:دارم درس میخونم،اگه این ماه نمرات خوبی نگیرم مامانم میگشتم
اوه میتونم بهت کمک کنم
ج: واقعا ؟! خو نظرت چیه بیای به جلسات مطالعه ای ک میرم ؟!
باشه ولی کیه؟!
ج:هر روز هفته
هرروز؟!!!
بلی،چرا مگه سرت شلوغه؟!
ن...نه...اوکیه میام
*قطع کردیم،چندین بار سعی کردم روی درسم تمرکز کنم و خوب درس بخونم ولی هرکاری کردم نتونستم تمرکز کنم برای همین برای خوردن آب به طبقه پایین رفتم و جی هوون رو دیدم که*
پس تو دوست پسر نونا منی اره؟
-اره تقریبا
+هان سوجون!!!*میرم پیش جی هوون*
نونا هیچ وقت نگفتی دوست پسر داری
+ اون دوست پسر من نی،جی خون برو بازی کن
ولی مامان گفت تا ساعت 6 نمیتونم بازی کنم،اقاهه میخوای باهام بازی کنی؟!
-باشه ولی باید بذاری ببرم
جی هوون دست سوجون رو میگیره و به سمت آشپزخونه میبره
من چیکار کرده که لیاقتم اینه؟! *عر زدم*
۸.۲k
۱۸ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.