پارت 3 تاج و تخت

پارت 3 تاج و تخت


★ویو جیهوپ★

< کنار رودخانه نشسته بودم و داشتم به آب شفاف که با زیبایی سنگ و گیاه مخلوط شده بود نگاه میکردم که یهو صدای اسب امد برگشتم و نگاه کردم که دیدم پرنسس ا/ت >

× سلام بانو .تعظیم‌کرد‌.
- سلام .تعظیم‌کرد. مزاحمتون شدم؟
× نه به هیچ اعنوان
+ سلام .تعظیم‌کرد.
× سلام .تعظیم‌کرد.
- اااا سوهو تو اینجا چیکار میکنی
× امدم هوا بخورم تو اینجا چیکار می‌کنی
- امدم شمشیر بازی تمرین کنم
× من مزاحم نمیشم
- نه اینطور نیست
× درکل خوشحال شدم دیدمتون خداحافظ .تعظیم‌کرد.
ا/ت‌وسوهو: همچنین .تعظیم‌کرد‌ن‌‌.

★ویو ا/ت★

< پیاده بیا سوهو حرکت کردیم سمت قصر هوا بدجور قشنگ بود نور افتاب لای دخترا پیدا میشد علف ها و گل های زیر پام هام باعث میشد کفشمو دربیارم که دیگه رسیدیم >

+ خوب من دیگه میریم پرنسس
- باشه پرنس خوشحال شدم دیدمت
+ همچنین
- خداحافظ
+ خداحافظ

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

- کانگ .داد.
# بلهههههههه ‌.داد.
- اون شمشیر سفیده‌ی من کجاست
# هرچیت مگه گم میشه دست منه
- سری قبلی همینو گفتی و داخل کمد تو بود
# الان نیست
- باشه ...... مامانننننننن
# ببند بیا بهت بدم
- دیدی دست توع
# ساکت
- افرین باییی


~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

★ویو جیهوپ★

< اون پسره کی بود به امد پیش پرنسس ا/ت ..... دوست پسرش؟
نه بابا اون دختره خوبیه اگر دوست پسر داشت تا الان من میدونستم
چرا ما و خانوادش انقدر صمیمی هستیم اما منو پرنسس ا/ت نه؟
اوفففف ول کن جیهوپ تمومش کن >

★ویو ا/ت★

< چرا امروز کنار رودخانه پرنس جیهوپ ناراحت بود؟
حتماً خسته‌ بود......نه اون همیشه سرحال و پر انرژی بود اما امروز نه؟
اصلا به من چه >


﴿ فردا ﴾

شرط پارت بعد

20:« لایک ❤️