Playmate p²¹
کوک و ا/ت رفتن فقط تهیونگ و یانگ مونده بودن تهیونگ از شدت عصبانیت دندون هاشو رو هم فشار میداد همون حس گزاشت که بزاره کوک و ا/ت از اونجا برن .....
یانگ : نشناختی پسرم !
تهیونگ: چرا باید بشناسمت ؟ نکنه پدر ا/ت و کوکی ؟
یانگ: پس نه تنها منو نمیشناسی از هیچی و هم خبر نداری!
تهیونگ:.....
یانگ: بیا بیا بریم یکم هوا بخور تا حالت خوب شه
راوی ویو
تهیونک تو ال خوش نبود خسته بود خسته تر از همیشه ولی ظاهرش و نگه داشته بود نباید کسی از درونش خبر دار میشد برا اولین بار به حرف یه کی گوش و داد و با یانگ از اتاق خارج شدن
توی حیاط روی صندلی ها نشستن تهیونگ خنثی تر از همیشه بود و به یانگ نگاه می کرد
یانگ: میخای داستان ۱۹ سال پیش و دقیق و با مدرک بدونی ؟؟
تهیونگ: آره.
یانگ: من راننده ای هستم که چان استخدام کرده بود
شب تولد تو قرار شد با ۲ تا ماشین بیام عمارت شما یه ماشین پدر و مادر تو و مادر و پدر کوک و ا/ت باشن با یه راننده یه ماشین من باشم و بچه ها
پس بدون پدر ا/ت و کوک راننده نبوده
از تمام قضایای خانوادگی ات خبر داری که چان برای اینکه خودش وارث بشه چیکار ها کرده (همه رو دوباره توضیح داد)
اون شب ماشینی که پدر و مادر تو خانواده جئون و میبرد دست کاری شده بود من و کوک و ا/ت فقط جون سالم از اون تصادف به در بردیم بدون مادر و پدر کوک و ا/ت هم عین پدر مادر تو قربانی شدن
از بعد اون تصادف به بعد من از اونا نگه داری کردم وضعیت و شرایطشون انقدر بد بود که غیر قابل تو صیف بود با اینکه ا/ت از همه لحاظ بد ضربه خورده بود ولی کوک خیلی هواشو داشت همیشه رو پماهای خودش وای میستاد هیچ وقت تو رو مقصر ندونست همیشه به نفع تو حرف میزد تا امروز میشه گفت خیلی اشتباه بزرگی کردی کیم تهیونگ
تو با افرادی زندگی میکنی که باعث و بانی اصلی از دست دادن خانوادت ان و اونا رو نگه داشتی و هیچ وقت کنجکاو نشدی . ولی کسایی رو از دست دادی که هیچ نقشی توی اون ماجرا نداشتن و دقیق عین خودت بودن دیدی با ا/ت چیکار کردی؟
حال و روز کوک و دیدی؟
این فیلم ها و عکس هارو نگاه ...
خیلی تند رفتی مرد جَون خیلی فقط امیدوارم کارات پشیمونی به بار نیاره
یانگ رفت ......
تیهونگ ویو
انگار یه سطل آب یخ ریختن روم همه حرفاش با سند و مدرک بود چیزی که حرف های چان نداشت سند و مدرک بود انقدر عصبانی بودم که انگار دنیا رو سرم خراب شده بود حدود ۲۰ سال اشتباه میکردم؟
بدون هیچ معطلی به سمت عمرات راه افتادم ....
یانگ : نشناختی پسرم !
تهیونگ: چرا باید بشناسمت ؟ نکنه پدر ا/ت و کوکی ؟
یانگ: پس نه تنها منو نمیشناسی از هیچی و هم خبر نداری!
تهیونگ:.....
یانگ: بیا بیا بریم یکم هوا بخور تا حالت خوب شه
راوی ویو
تهیونک تو ال خوش نبود خسته بود خسته تر از همیشه ولی ظاهرش و نگه داشته بود نباید کسی از درونش خبر دار میشد برا اولین بار به حرف یه کی گوش و داد و با یانگ از اتاق خارج شدن
توی حیاط روی صندلی ها نشستن تهیونگ خنثی تر از همیشه بود و به یانگ نگاه می کرد
یانگ: میخای داستان ۱۹ سال پیش و دقیق و با مدرک بدونی ؟؟
تهیونگ: آره.
یانگ: من راننده ای هستم که چان استخدام کرده بود
شب تولد تو قرار شد با ۲ تا ماشین بیام عمارت شما یه ماشین پدر و مادر تو و مادر و پدر کوک و ا/ت باشن با یه راننده یه ماشین من باشم و بچه ها
پس بدون پدر ا/ت و کوک راننده نبوده
از تمام قضایای خانوادگی ات خبر داری که چان برای اینکه خودش وارث بشه چیکار ها کرده (همه رو دوباره توضیح داد)
اون شب ماشینی که پدر و مادر تو خانواده جئون و میبرد دست کاری شده بود من و کوک و ا/ت فقط جون سالم از اون تصادف به در بردیم بدون مادر و پدر کوک و ا/ت هم عین پدر مادر تو قربانی شدن
از بعد اون تصادف به بعد من از اونا نگه داری کردم وضعیت و شرایطشون انقدر بد بود که غیر قابل تو صیف بود با اینکه ا/ت از همه لحاظ بد ضربه خورده بود ولی کوک خیلی هواشو داشت همیشه رو پماهای خودش وای میستاد هیچ وقت تو رو مقصر ندونست همیشه به نفع تو حرف میزد تا امروز میشه گفت خیلی اشتباه بزرگی کردی کیم تهیونگ
تو با افرادی زندگی میکنی که باعث و بانی اصلی از دست دادن خانوادت ان و اونا رو نگه داشتی و هیچ وقت کنجکاو نشدی . ولی کسایی رو از دست دادی که هیچ نقشی توی اون ماجرا نداشتن و دقیق عین خودت بودن دیدی با ا/ت چیکار کردی؟
حال و روز کوک و دیدی؟
این فیلم ها و عکس هارو نگاه ...
خیلی تند رفتی مرد جَون خیلی فقط امیدوارم کارات پشیمونی به بار نیاره
یانگ رفت ......
تیهونگ ویو
انگار یه سطل آب یخ ریختن روم همه حرفاش با سند و مدرک بود چیزی که حرف های چان نداشت سند و مدرک بود انقدر عصبانی بودم که انگار دنیا رو سرم خراب شده بود حدود ۲۰ سال اشتباه میکردم؟
بدون هیچ معطلی به سمت عمرات راه افتادم ....
۱۱.۵k
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.