P①
P①
“ ویو ا/ت “
صبح بلند شدم 😮💨
مثل همیشه نه مادرم نه پدر عوضیم خونه بود ( چون پدر ا/ت قمار باز بود ا/ت ازش خوشش نمی اومد)
رفتم دسشویی کارای لازم رو انجام دادم
رفتم به طرف اشپزخونه ، صبحانه خوردم و رفتم توی اتاقم و اهنگ گوش کردم که همینجوری خوابم بورد .
“ ویو بابای ا/ت “
امروز مجبور شدم خیلی زود تر از همیشه بلند شم برم
الانم حدوده یک ساعته که اینجا نشستم
“ 15 مین بعد “
یک فرد با 6 تا بادیگارد اومد و جلوم نشست
بعد از چند ثانیه که نشست رو به روم گفت
مافیا : سر چی ؟
بابا ی ا/ت : سر دخترم
مافیا : باشه
بابای ا/ت : سه راند
مافیا : باشه
راند اول : بابای ا/ت
راند دوم : مافیا
راند سوم : مافیا
مافیا : فردا میام می برمش
بابای ا/ت : باشه
“ ویو ا/ت “
توی خواب بودم که در خونه با صدای وحشتناکی باز شد
فهمیدم اون عوضیه
اگه می فهمید دارم آهنگ گوش می دم منو کتک می زد پس برای همین سریع هدفون و گوشیم رو زیر تخت پرت کردم
بعد از ۱ مین در اتاقم باز شد
بابای ا/ت : وسایلت جمع کن فردا باید از این خونه بری
ا/ت : چررااااااااا ؟
بابای ا/ت : داد نزن دختره ی جیغ جیغو . وسایلتو جمع کن تا نزدمت
و رفت بیرون و درو رو محکم پشت سرش بست
منم کیفمو برداشتم رفتم زیر تخت هدفون و گوشیم رو انداختم توی کیفم
“ ویو ا/ت “
صبح بلند شدم 😮💨
مثل همیشه نه مادرم نه پدر عوضیم خونه بود ( چون پدر ا/ت قمار باز بود ا/ت ازش خوشش نمی اومد)
رفتم دسشویی کارای لازم رو انجام دادم
رفتم به طرف اشپزخونه ، صبحانه خوردم و رفتم توی اتاقم و اهنگ گوش کردم که همینجوری خوابم بورد .
“ ویو بابای ا/ت “
امروز مجبور شدم خیلی زود تر از همیشه بلند شم برم
الانم حدوده یک ساعته که اینجا نشستم
“ 15 مین بعد “
یک فرد با 6 تا بادیگارد اومد و جلوم نشست
بعد از چند ثانیه که نشست رو به روم گفت
مافیا : سر چی ؟
بابا ی ا/ت : سر دخترم
مافیا : باشه
بابای ا/ت : سه راند
مافیا : باشه
راند اول : بابای ا/ت
راند دوم : مافیا
راند سوم : مافیا
مافیا : فردا میام می برمش
بابای ا/ت : باشه
“ ویو ا/ت “
توی خواب بودم که در خونه با صدای وحشتناکی باز شد
فهمیدم اون عوضیه
اگه می فهمید دارم آهنگ گوش می دم منو کتک می زد پس برای همین سریع هدفون و گوشیم رو زیر تخت پرت کردم
بعد از ۱ مین در اتاقم باز شد
بابای ا/ت : وسایلت جمع کن فردا باید از این خونه بری
ا/ت : چررااااااااا ؟
بابای ا/ت : داد نزن دختره ی جیغ جیغو . وسایلتو جمع کن تا نزدمت
و رفت بیرون و درو رو محکم پشت سرش بست
منم کیفمو برداشتم رفتم زیر تخت هدفون و گوشیم رو انداختم توی کیفم
۱۵.۲k
۰۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.