عشق من فصل2 p13
لیا:هی تو
ات:بله؟
*هولش داد*
ات:*چشمامو بستم و آماده زمین خوردنم بودم اما افتادم روی جسم گرمی*
جین:حالت خوبه
ات:ا.اره
جین:بلند شو از روم
ات:آه..ببخشید*پاشد*
جین:زنی مثل تو باید حواسش باشه
ات:اما تقصیر من نبود
جین:دلیلشو ازت نپرسیدم....*رفت*
ات:مم..نون
کوک:ات...همه جارو دنبالت گشتم
ات:.....
کوک:هی ات...کجایی؟
ات:ها...
کوک:چیشده..
ات:اون پسره کیه
کوک:کی..آهان اون کیم سوکجینه برادر بزرگ تهیونگ
ات:اون خیلی خودخواهه
کوک:چرا*خنده*
ات:داشتم از پله ها میافتادم بعد...
کوک:وایسا وایسا...داشتی میوفتادی؟
ات:باور کن تقصیر من نیست..
کوک:یعنی چی...
ات:اون دختره هولم داد
کوک:کی..
ات:همون دختره که لباسم رو کثیف کرد....
*این پارت مسخره شد ببخشید🙂*
ات:بله؟
*هولش داد*
ات:*چشمامو بستم و آماده زمین خوردنم بودم اما افتادم روی جسم گرمی*
جین:حالت خوبه
ات:ا.اره
جین:بلند شو از روم
ات:آه..ببخشید*پاشد*
جین:زنی مثل تو باید حواسش باشه
ات:اما تقصیر من نبود
جین:دلیلشو ازت نپرسیدم....*رفت*
ات:مم..نون
کوک:ات...همه جارو دنبالت گشتم
ات:.....
کوک:هی ات...کجایی؟
ات:ها...
کوک:چیشده..
ات:اون پسره کیه
کوک:کی..آهان اون کیم سوکجینه برادر بزرگ تهیونگ
ات:اون خیلی خودخواهه
کوک:چرا*خنده*
ات:داشتم از پله ها میافتادم بعد...
کوک:وایسا وایسا...داشتی میوفتادی؟
ات:باور کن تقصیر من نیست..
کوک:یعنی چی...
ات:اون دختره هولم داد
کوک:کی..
ات:همون دختره که لباسم رو کثیف کرد....
*این پارت مسخره شد ببخشید🙂*
۵.۳k
۰۱ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.