ویو جیا
ویو جیا
بعد از اینکه خانواده جعون رفتند ۱ ساعت تمام گریه کردم که خوابم برد
ویو صبح
از خواب بلند شدم نگاهی به ساعت کردم ساعت ۹ بود رفتم پایین که با اون عوضی مواجع شدم بدون اهمیت بهش صبحانه خوردم کمد مو باز کردم یه لباس لانگ زرد
یه شلوار کارگو سفید برداشتم موهام شونه کردم یه خط چشم و رژ زدم منتظر آقا موندم تا بیان دنبالم که شماره ناشناس بهم زنگ زد
علامت جیا
علامت کوک _
_ رسیدم « لحن سرد
بیا سوار
باشه میگم شمارمو از کجا داری
_ بابات بهم داد
آها اوکی
خلاصه رفتن وسایل خریدن مانند ( لباس عروس کت شلوار حلقه ...)
میای بعد خرید که تموم شد بریم بیرون
_ کجا
کافه ....
_ بازار فکر کنم .. ام باشه جیمین میاد
جیمین کیه
_ رفیقم تو به رفقت بگو بیاد
باشه بای
_ بای
بعد از اینکه خانواده جعون رفتند ۱ ساعت تمام گریه کردم که خوابم برد
ویو صبح
از خواب بلند شدم نگاهی به ساعت کردم ساعت ۹ بود رفتم پایین که با اون عوضی مواجع شدم بدون اهمیت بهش صبحانه خوردم کمد مو باز کردم یه لباس لانگ زرد
یه شلوار کارگو سفید برداشتم موهام شونه کردم یه خط چشم و رژ زدم منتظر آقا موندم تا بیان دنبالم که شماره ناشناس بهم زنگ زد
علامت جیا
علامت کوک _
_ رسیدم « لحن سرد
بیا سوار
باشه میگم شمارمو از کجا داری
_ بابات بهم داد
آها اوکی
خلاصه رفتن وسایل خریدن مانند ( لباس عروس کت شلوار حلقه ...)
میای بعد خرید که تموم شد بریم بیرون
_ کجا
کافه ....
_ بازار فکر کنم .. ام باشه جیمین میاد
جیمین کیه
_ رفیقم تو به رفقت بگو بیاد
باشه بای
_ بای
۴.۱k
۰۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.