نقاب دار مشکی
ʙʟᴀᴄᴋ ᴍᴀꜱᴋᴇᴅ
(ꜱᴇᴄᴏɴᴅ ᴄʜᴀᴘᴛᴇʀ)
(ᴘᴀʀᴛ ²)
( تو هتل)
جیهوپ: بالاخره اومدید.....
جیمین: وای بیرون سرد بوده ات خوبی؟.... لپات چقد قرمز شده حتما از سرماعه.....
( ات داشت با لبخند به جیمین نگاه میکرد و قطره های اشکش میریختن)
جیمین: ات.... ( نگران).... خوبی؟.... چرا گریه میکنی؟.... چیزی شده.....
( یهو ات رفت پرید بغل جیمین و شروع کرد گریه کردن..... و جیمین هم محکم بغلش کرد و موهاشو نوازش میکرد)
جیمین: ات چیشده...... چرا اینطوری شدی..... یونگی به ات چیشده؟....
جونگ کوک: چیشده.....
سوجین: بسم الله.....
یونگی: نگران نباشید ..... خبر خوبی دارم..... ات تونست همه رو به یاد بیاره تموم خاطرات رو......
جیمین: و.... واقعا؟!.... ( لبخند..... ات رو سفت تر بغل کرد و سرشو گذاشت رو شونه ی ات و شروع به ریختن اشک های شوق کرد)
میرا: خداروشکر..... ( لبخند)
اعضا: ( لبخند)
جین: امشب باید جشن بگیریم....
تهیونگ: دقیقا..... یه پارتی خفن به بچه های فیلم بردار اونایی که باهاشون صمیمی هستیم بگیم اونا هم بیان.....
یونگی: تهیونگ جان اخه اینجا تو خونه؟..... باید بریم یه جایی رو اجاره کنیم همه چی رو اماده کنیم بعدش..... و بعدشم الان دیر وقته و کمپانی اجازه نمیده و اینجا اصلا نمیشه.....
نامجون: اشکال نداره به جاش فردا شب جشن میگیریم اینطوری که بهتره نه؟..... کمپانی هم حرفی زد اون با من.....
میرا: دمت گرم.....
( بالاخره جیمین و ات از بغل همدیگه اومدن بیرون.....)
سوجین: چه عجب رمانتیک بازیاتون و لوس بازیاتون تموم شد؟....
ات: سوجین..... زیپو بکش
سوجین: گگگگگ..... والا راست میگم دیگه
اعضا: ( خنده)
جونگ کوک: نگاه کن توروخدا دوباره خودشو شبیه اسباب بازی دایناسور کرد.....
بقیه: واتتت؟!...
( جونگ کوک رفت گوشیشو برداشت و یه عکس به همشون نشون داد که داشتن از خنده جر میخوردن.....)
سوجین: جونگ کوک..... خیلی خری( خنده)
جونگ کوک: والا راست میگم دیگه....
( عکس اون رو میزارم😂)
جیمین: خب دیگه بهتره بریم بخوابیم چون فردا باید ساعت 9 بیدار شیم برای تمرین و ایده هایی برای موزیک ویدیو....
نامجون: فعلا که بدبخت شدیم....
یونگی: چرا؟....
تهیونگ: چون چا اون وو نیستش برای درست کردن تیتراژ موزیک ویدیو.....
یونگی: مگه کجا رفته؟.....
جیهوپ: رفته مسافرت به ما هم خبر نداده و الانم تو فرانسه اس.....
یونگی: واااا چرا پس به کمپانی نگفته بود؟....
جین: چمیدونیم.....
سوجین: عاااا ببخشید ولی من خب بلدم که تیتراژ درست کنم..... ( لبخند)
اعضا: واقعا؟!....
سوجین: اوهوم.....
جونگ کوک: پس مشکل حل شد تو این مدت که چا اون وو نیستش تو بیا به جاش.....
سوجین: باشه فقط اگه یه موقعه ریدم چی؟....
جونگ کوک: خب معلومه همونو میکوبونم صورتت.....
ادامه اش تو کامنتا
(ꜱᴇᴄᴏɴᴅ ᴄʜᴀᴘᴛᴇʀ)
(ᴘᴀʀᴛ ²)
( تو هتل)
جیهوپ: بالاخره اومدید.....
جیمین: وای بیرون سرد بوده ات خوبی؟.... لپات چقد قرمز شده حتما از سرماعه.....
( ات داشت با لبخند به جیمین نگاه میکرد و قطره های اشکش میریختن)
جیمین: ات.... ( نگران).... خوبی؟.... چرا گریه میکنی؟.... چیزی شده.....
( یهو ات رفت پرید بغل جیمین و شروع کرد گریه کردن..... و جیمین هم محکم بغلش کرد و موهاشو نوازش میکرد)
جیمین: ات چیشده...... چرا اینطوری شدی..... یونگی به ات چیشده؟....
جونگ کوک: چیشده.....
سوجین: بسم الله.....
یونگی: نگران نباشید ..... خبر خوبی دارم..... ات تونست همه رو به یاد بیاره تموم خاطرات رو......
جیمین: و.... واقعا؟!.... ( لبخند..... ات رو سفت تر بغل کرد و سرشو گذاشت رو شونه ی ات و شروع به ریختن اشک های شوق کرد)
میرا: خداروشکر..... ( لبخند)
اعضا: ( لبخند)
جین: امشب باید جشن بگیریم....
تهیونگ: دقیقا..... یه پارتی خفن به بچه های فیلم بردار اونایی که باهاشون صمیمی هستیم بگیم اونا هم بیان.....
یونگی: تهیونگ جان اخه اینجا تو خونه؟..... باید بریم یه جایی رو اجاره کنیم همه چی رو اماده کنیم بعدش..... و بعدشم الان دیر وقته و کمپانی اجازه نمیده و اینجا اصلا نمیشه.....
نامجون: اشکال نداره به جاش فردا شب جشن میگیریم اینطوری که بهتره نه؟..... کمپانی هم حرفی زد اون با من.....
میرا: دمت گرم.....
( بالاخره جیمین و ات از بغل همدیگه اومدن بیرون.....)
سوجین: چه عجب رمانتیک بازیاتون و لوس بازیاتون تموم شد؟....
ات: سوجین..... زیپو بکش
سوجین: گگگگگ..... والا راست میگم دیگه
اعضا: ( خنده)
جونگ کوک: نگاه کن توروخدا دوباره خودشو شبیه اسباب بازی دایناسور کرد.....
بقیه: واتتت؟!...
( جونگ کوک رفت گوشیشو برداشت و یه عکس به همشون نشون داد که داشتن از خنده جر میخوردن.....)
سوجین: جونگ کوک..... خیلی خری( خنده)
جونگ کوک: والا راست میگم دیگه....
( عکس اون رو میزارم😂)
جیمین: خب دیگه بهتره بریم بخوابیم چون فردا باید ساعت 9 بیدار شیم برای تمرین و ایده هایی برای موزیک ویدیو....
نامجون: فعلا که بدبخت شدیم....
یونگی: چرا؟....
تهیونگ: چون چا اون وو نیستش برای درست کردن تیتراژ موزیک ویدیو.....
یونگی: مگه کجا رفته؟.....
جیهوپ: رفته مسافرت به ما هم خبر نداده و الانم تو فرانسه اس.....
یونگی: واااا چرا پس به کمپانی نگفته بود؟....
جین: چمیدونیم.....
سوجین: عاااا ببخشید ولی من خب بلدم که تیتراژ درست کنم..... ( لبخند)
اعضا: واقعا؟!....
سوجین: اوهوم.....
جونگ کوک: پس مشکل حل شد تو این مدت که چا اون وو نیستش تو بیا به جاش.....
سوجین: باشه فقط اگه یه موقعه ریدم چی؟....
جونگ کوک: خب معلومه همونو میکوبونم صورتت.....
ادامه اش تو کامنتا
۸.۶k
۱۸ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.