فیک (فیلکس)پارت دو عشق حقیقی
صبح:
بعد اینکه دیشب انقد کادوهای قشنگی بهم دادن خیلی خوحال شده بودم و البته کادو مامان بابام ک من نتونستم از استرس تو مدرسه جدیدم بخابم حتا و صبح یکم دیر بیدار شدم دیدم ساعت ۷ نیم شده
انقد تند تند رسیدم ب خودم و با مامان بابام خداحافطی کردم و با دوچرخم تند تند رکاب میزدم ب طرف مدرسه جدیدم
رسیدم دیدم یه مدرسه خیلی بزرگ و قشنگ هیچکی نبود داخلش گفتم اینا کجان؟
رفتم داخل سالون مدرسه وارد ک شدم چشام برق زد خیلی خوشکل بود
رفتم اتاق مدیر و نشون دادم ک دانش آموز جدیدم منو برد تو یکی از کلاسها
وارد ک شدم دیدم همه نظرشون طرفم جلب شد چون خودمم میدونستم بخاتری ک تو اون مدرسه ب اون بزرگی من یکم فرق داشتم چون بابام از کره و مامانم از استرالیا بود برا همین چشام کشیده و درشته
همه نگاه طرفم بود ک آقای مدیر گفت:
مدیر : سلام بچها
بچهای کلاس : سلام
مدیر : این دانش آموز جدید کلاستونه
معلم : خیلی خوشحال شدم اسمت چیه؟
ا/ت : اسم من ا/ت هست
معلم : خوشبختم ا/ت جان
ا/ت جان برو کنار فیلکس بشین
ا/ت : فیلکس کیه؟
همون لحظه یه پسره مو زرد خیلی خوشتیب دستشو بلند کرد گفت :
فیلکس : فیلکس منم
من خیلی تهت تاثیر خوشکایش رفته بودم ولی خودمو خیلی سبک نشون ندادم
تا میخاستم کنار فیلکس بشنم دیدم یه دختری از ته کلاس بلند شد و گفت :
هایون : عه خانوم من میرم کنار فیلکسم میشینم این دختره بره کنار لارا بشینه
ذهن ا/ت :عه چ میگه فیلکسم انگار مالکشه اح
معلم : باشه هایون ا/ت جان برو کنار لارا بشین
ا/ت : چشم
رفتم کنار لارا نشستم اون دختره هم ک میگف فیلکس جونم یه چش قوره رفت و رفت کنار فیکس جونش نشست
ا/ت : سلام فککنم اسمت لارا باشه؟
لارا : ارع منم فککنم اسمت ا/ت باشه ن؟
ا/ت : ارع خیلی خوشبختم
لارا : همچنین
لارا : ا/ت جان یه چیزی بگم
ا/ت : بله بگو
لارا : از کدوم کشوری؟
ا/ت : بابام از کره هستش و مامانم از استرالیا منکلنم استرالیا دنیا اومدم و تا ۱۵ سالگیم اونجا زندگی میکردم ک یه دفعه یی اومدیم کره و یکم وعض مالی بابام خراب شد
ا/ت : بخاتری چی پرسیدی؟
لارا ؛ اخ تو خیلی خوشکلی و نسبت ب ماها کره ایی خیلی فرق داری مخصوصن اون چشات خیلی خوشکلن
ا/ت : مرسی تو هم خیلی دختری کیوتی هستی لارا جون^_^
لارا : مرسی
بچها چون امروز کاری ندارم برا همین دو پارت میزارم باشه
بعد اینکه دیشب انقد کادوهای قشنگی بهم دادن خیلی خوحال شده بودم و البته کادو مامان بابام ک من نتونستم از استرس تو مدرسه جدیدم بخابم حتا و صبح یکم دیر بیدار شدم دیدم ساعت ۷ نیم شده
انقد تند تند رسیدم ب خودم و با مامان بابام خداحافطی کردم و با دوچرخم تند تند رکاب میزدم ب طرف مدرسه جدیدم
رسیدم دیدم یه مدرسه خیلی بزرگ و قشنگ هیچکی نبود داخلش گفتم اینا کجان؟
رفتم داخل سالون مدرسه وارد ک شدم چشام برق زد خیلی خوشکل بود
رفتم اتاق مدیر و نشون دادم ک دانش آموز جدیدم منو برد تو یکی از کلاسها
وارد ک شدم دیدم همه نظرشون طرفم جلب شد چون خودمم میدونستم بخاتری ک تو اون مدرسه ب اون بزرگی من یکم فرق داشتم چون بابام از کره و مامانم از استرالیا بود برا همین چشام کشیده و درشته
همه نگاه طرفم بود ک آقای مدیر گفت:
مدیر : سلام بچها
بچهای کلاس : سلام
مدیر : این دانش آموز جدید کلاستونه
معلم : خیلی خوشحال شدم اسمت چیه؟
ا/ت : اسم من ا/ت هست
معلم : خوشبختم ا/ت جان
ا/ت جان برو کنار فیلکس بشین
ا/ت : فیلکس کیه؟
همون لحظه یه پسره مو زرد خیلی خوشتیب دستشو بلند کرد گفت :
فیلکس : فیلکس منم
من خیلی تهت تاثیر خوشکایش رفته بودم ولی خودمو خیلی سبک نشون ندادم
تا میخاستم کنار فیلکس بشنم دیدم یه دختری از ته کلاس بلند شد و گفت :
هایون : عه خانوم من میرم کنار فیلکسم میشینم این دختره بره کنار لارا بشینه
ذهن ا/ت :عه چ میگه فیلکسم انگار مالکشه اح
معلم : باشه هایون ا/ت جان برو کنار لارا بشین
ا/ت : چشم
رفتم کنار لارا نشستم اون دختره هم ک میگف فیلکس جونم یه چش قوره رفت و رفت کنار فیکس جونش نشست
ا/ت : سلام فککنم اسمت لارا باشه؟
لارا : ارع منم فککنم اسمت ا/ت باشه ن؟
ا/ت : ارع خیلی خوشبختم
لارا : همچنین
لارا : ا/ت جان یه چیزی بگم
ا/ت : بله بگو
لارا : از کدوم کشوری؟
ا/ت : بابام از کره هستش و مامانم از استرالیا منکلنم استرالیا دنیا اومدم و تا ۱۵ سالگیم اونجا زندگی میکردم ک یه دفعه یی اومدیم کره و یکم وعض مالی بابام خراب شد
ا/ت : بخاتری چی پرسیدی؟
لارا ؛ اخ تو خیلی خوشکلی و نسبت ب ماها کره ایی خیلی فرق داری مخصوصن اون چشات خیلی خوشکلن
ا/ت : مرسی تو هم خیلی دختری کیوتی هستی لارا جون^_^
لارا : مرسی
بچها چون امروز کاری ندارم برا همین دو پارت میزارم باشه
۶.۶k
۰۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.