پارت ۱۵
پارت ۱۵
پدرخوانده
ویو تهیونگ
شرم اوره ! ، بزرگ ترین مافیای قاره ی اسیا شده باتم پسرخوانده اش ...
حداقل میگفت ورس باز یه چیزی لعنتی اون فول تاپه !!!
این همه دهن خودتو سرویس کن بهش پیشنهاد بده بعد بگه تو باید کونی بدی
از روی مبل بلند شدم و به سمت اشپزخونه رفتم تا ببینم با چی میتونم خودمو سرگرم کنم
خونه حوصله سر بر شده و دیگه حتا واسه محموله های امریکا و انگلیس هم من نمیرم شرکتم که باز جک اداره میکنه نوچ نوچ نوچ
تهیونگ گوشیشو از تو جیب شلوارش دراورد و شماره جک رو گرفت
□ سلام قربان ، عمری داشتین
- جک از فردا کارای شرکت با منه تو فقط به محموله ی امریکا و انگلیس برس
□ اما قربان...
- اما اگر نداره همین که گفتم .
□ چشم .
.
.
.
[جک]
□ لعنتی لعنتی
جک شماره ی جونگکوک رو گرفت و تلفن رو دم گوشش گذاشت و به سمت باری که توش قرار داشتن به سرعت رفت ...
.
.
.
تهیونگ با یه خدافظی کوتاهگوشی رو قطع کرد و روی کابینت گذاشت
نگاهی به خدمتکارا کرد و سر خدمتکار یعنی خانوم میونگ رو صدا زد
♤ بله قربان
- امروز من و عمارتم توی سالن غذا خوری نمیایم این رو به کیم نامجون بگو و بگو که جای من امروز اون روی صندلیم بشینه تمامی خدمت کارا رو هم مرخص کن تا پس فردا صبح خودت هم برو اگه عمارت غربی لازم به خدمتکار برای شام و نهارشون داشت برید اونجا و غذا برای بادیگارد ها و بقیه خدمتکارا فراموشتون نشه
♤ چشم قربان
میونگ به رفتن تهیونگ نگاه کرد و گوشیشو از لای سوتینش دراورد و شماره ی جک رو گرفت
♤ همرو برای دو روز مرخص کرده..
.
.
.
[جونگکوک]
کوک قهقه ی بلندی زد و از توی اینه دستشویی عمومی نگاهی به جک انداخت
+ داری بهم میگی اون احمق تورو از شرکت گذاشت کنار و همه ی خدمتکار هارو برای دوروزززززز مرخص کرد؟
□ اره
جونگکوک خنده ی بلند تری کرد و به صورتش اب زد ، به چکه های اب که از روی بینیش توی سینک میفتاد خیره شد
+ چقدر مدرک جمع کردی؟
□ به اندازه ای که شاید ۲۰ سال حبس بگیره و با پارتی بازی ۱۰ سالش کنه ...
+ همه ی مدرک هارو یه جا جمع کن توی یه فلش چیزی امشب من وقتی خواب بود میرم تو اتاقش یه چندتا مدرکم از اونجا برمیدارم ، کاری میکنم اون حرومزاده اعدام شه
□ حله کوک برو بقیه بیرون منتظرتن ...
جونگکوک از دستشویی عمومی بیرون اومد و به سمت میز بزرگی که با بچه ها رزرو کرده بود رفت
■ دیدین چطوری برای من نقش بازی میکرد؟
فیلیکس خنده ی بلندی کرد و ادامه ی ویدیو رو روی میز گذاشت بقیه ببین
£ لعنتی یجوری رفتار میکنه انگار دوست پسرته ( 🤣 )
ادامه پارت اسلاید دوم
________________
بخاطر اینکه حوصله گذاشتن نداشتم دیر نکردم داشتم پارتارو دسته بندی میکردم تا پارت ۲۰ اینا نوشتم دیگه کامل داره میشه تقریبا پشت هم اپ داریم😼🗽
پدرخوانده
ویو تهیونگ
شرم اوره ! ، بزرگ ترین مافیای قاره ی اسیا شده باتم پسرخوانده اش ...
حداقل میگفت ورس باز یه چیزی لعنتی اون فول تاپه !!!
این همه دهن خودتو سرویس کن بهش پیشنهاد بده بعد بگه تو باید کونی بدی
از روی مبل بلند شدم و به سمت اشپزخونه رفتم تا ببینم با چی میتونم خودمو سرگرم کنم
خونه حوصله سر بر شده و دیگه حتا واسه محموله های امریکا و انگلیس هم من نمیرم شرکتم که باز جک اداره میکنه نوچ نوچ نوچ
تهیونگ گوشیشو از تو جیب شلوارش دراورد و شماره جک رو گرفت
□ سلام قربان ، عمری داشتین
- جک از فردا کارای شرکت با منه تو فقط به محموله ی امریکا و انگلیس برس
□ اما قربان...
- اما اگر نداره همین که گفتم .
□ چشم .
.
.
.
[جک]
□ لعنتی لعنتی
جک شماره ی جونگکوک رو گرفت و تلفن رو دم گوشش گذاشت و به سمت باری که توش قرار داشتن به سرعت رفت ...
.
.
.
تهیونگ با یه خدافظی کوتاهگوشی رو قطع کرد و روی کابینت گذاشت
نگاهی به خدمتکارا کرد و سر خدمتکار یعنی خانوم میونگ رو صدا زد
♤ بله قربان
- امروز من و عمارتم توی سالن غذا خوری نمیایم این رو به کیم نامجون بگو و بگو که جای من امروز اون روی صندلیم بشینه تمامی خدمت کارا رو هم مرخص کن تا پس فردا صبح خودت هم برو اگه عمارت غربی لازم به خدمتکار برای شام و نهارشون داشت برید اونجا و غذا برای بادیگارد ها و بقیه خدمتکارا فراموشتون نشه
♤ چشم قربان
میونگ به رفتن تهیونگ نگاه کرد و گوشیشو از لای سوتینش دراورد و شماره ی جک رو گرفت
♤ همرو برای دو روز مرخص کرده..
.
.
.
[جونگکوک]
کوک قهقه ی بلندی زد و از توی اینه دستشویی عمومی نگاهی به جک انداخت
+ داری بهم میگی اون احمق تورو از شرکت گذاشت کنار و همه ی خدمتکار هارو برای دوروزززززز مرخص کرد؟
□ اره
جونگکوک خنده ی بلند تری کرد و به صورتش اب زد ، به چکه های اب که از روی بینیش توی سینک میفتاد خیره شد
+ چقدر مدرک جمع کردی؟
□ به اندازه ای که شاید ۲۰ سال حبس بگیره و با پارتی بازی ۱۰ سالش کنه ...
+ همه ی مدرک هارو یه جا جمع کن توی یه فلش چیزی امشب من وقتی خواب بود میرم تو اتاقش یه چندتا مدرکم از اونجا برمیدارم ، کاری میکنم اون حرومزاده اعدام شه
□ حله کوک برو بقیه بیرون منتظرتن ...
جونگکوک از دستشویی عمومی بیرون اومد و به سمت میز بزرگی که با بچه ها رزرو کرده بود رفت
■ دیدین چطوری برای من نقش بازی میکرد؟
فیلیکس خنده ی بلندی کرد و ادامه ی ویدیو رو روی میز گذاشت بقیه ببین
£ لعنتی یجوری رفتار میکنه انگار دوست پسرته ( 🤣 )
ادامه پارت اسلاید دوم
________________
بخاطر اینکه حوصله گذاشتن نداشتم دیر نکردم داشتم پارتارو دسته بندی میکردم تا پارت ۲۰ اینا نوشتم دیگه کامل داره میشه تقریبا پشت هم اپ داریم😼🗽
۸.۴k
۱۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.