بسم الله الرحمن الرحيم
بسم الله الرحمن الرحيم
پاسخ قسمت اول :
جهالت، هم به معنای نادانی است و هم به معنای بیخردی، اما فهم کار قلب جان آدمی می باشد. اگر عقل محبوس شود و قلب ممهور شود، بیمار گردد و یا بمیرد، دیگر راه و ابزاری برای فهم وجود نخواهد داشت.
این پرسش، یعنی: من میفهمم و دیگران نمی فهمند، چرا که فهمیدم مردم جاهل و نافهم می باشند!
هرگز از آنها نباشیم که خود را بهتر از مردم می دانند و از یک موضع متکبرانه و بالاتر به آنها نگاه میکنند و همه را نادان، جاهل بیخرد و احمق فرض میکنند!
هرگز از آنان نباشیم که به خود حق می دهند تا به تمام مردم اهانت کنند؛ اگر چه وقتی می گوییم: مردم، خودمان را نیز شامل میشود. اما یک عده خود را تا فتهای جدا بافته از مردم میدانند! خود را علیم، عاقل و فهیم، و دیگران را نافهم میانگارند!
دقت کنیم که این نگاه به مردم، آن هم در یک جامعۀ توحیدی و اسلامی، یک جامعۀ فعال و پویا، یک جامعۀ مبارز و مقاوم صبور، نگاه کافران مستکبر می باشد که فرمود: این مواضع، ناشی از سفاهت خودشان میباشد:
وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَلَكِنْ لَا يَعْلَمُونَ - وهنگامى كه به آنان گفته شو- همانند ساير مردم ايمان بياوريد! مىگويند:آيا همچون ابلهان ايمان بياوريم؟! بدانيد اينها همان ابلهانند ولى نمىدانند!(سوره بقره آیه 13)
تردیدی نیست که نه تنها سطح فهم همگان یکسان نمیباشد، بلکه در هر جامعهای، عدهای پارهای موضوعات، مطالب و حقایق را سخت میفهمند، عدهای بد میفهمند و عدهای اصلاً نمی فهمند! اما ابتدا باید بدانیم فهم چیست؟
فهم، به دریافت و ادراک قلبی، از آن چه به آن علم حاصل شده است گفته می شود؛ بنابراین، ابتدا لازم است نسبت به یک موضوع یا مطلب علم حاصل شود، و سپس فهم گردد. لذا اگر کسی نسبت به موضوعی علم آگاهی نداشته باشد،هرگز آن رافهم درک با عقل وقلب نخواهد نمود.
علل و اسباب گوناگونی مانع از آگاهی و فهم میگردد که به چند مورد از اهمّ آنها اشاره می شود:
1- جهل به معنای نادانی. چنان که بیان شد، دانایی،علم و آگاهی مقدم است. لذا فهم نسبت به آن چه از آن علم حاصل نشده، ممکن نیست.
از یک سو، سطح علم و آگاهی همگان یکسان نیست؛اما از سویی دیگر، برخی به خود زحمت دانستن نمیدهند و اصلاً دوست ندارند که بدانند!
2- حیات حیوانی. عدهای، اگر از حیات نباتی عبور کنند نیز در حیات حیوانی متوقف می مانند، پس قوای بینایی و شنوایی آنها که مبادی دریافت آنهاست،(ادامه دارد...)
پاسخ قسمت اول :
جهالت، هم به معنای نادانی است و هم به معنای بیخردی، اما فهم کار قلب جان آدمی می باشد. اگر عقل محبوس شود و قلب ممهور شود، بیمار گردد و یا بمیرد، دیگر راه و ابزاری برای فهم وجود نخواهد داشت.
این پرسش، یعنی: من میفهمم و دیگران نمی فهمند، چرا که فهمیدم مردم جاهل و نافهم می باشند!
هرگز از آنها نباشیم که خود را بهتر از مردم می دانند و از یک موضع متکبرانه و بالاتر به آنها نگاه میکنند و همه را نادان، جاهل بیخرد و احمق فرض میکنند!
هرگز از آنان نباشیم که به خود حق می دهند تا به تمام مردم اهانت کنند؛ اگر چه وقتی می گوییم: مردم، خودمان را نیز شامل میشود. اما یک عده خود را تا فتهای جدا بافته از مردم میدانند! خود را علیم، عاقل و فهیم، و دیگران را نافهم میانگارند!
دقت کنیم که این نگاه به مردم، آن هم در یک جامعۀ توحیدی و اسلامی، یک جامعۀ فعال و پویا، یک جامعۀ مبارز و مقاوم صبور، نگاه کافران مستکبر می باشد که فرمود: این مواضع، ناشی از سفاهت خودشان میباشد:
وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَلَكِنْ لَا يَعْلَمُونَ - وهنگامى كه به آنان گفته شو- همانند ساير مردم ايمان بياوريد! مىگويند:آيا همچون ابلهان ايمان بياوريم؟! بدانيد اينها همان ابلهانند ولى نمىدانند!(سوره بقره آیه 13)
تردیدی نیست که نه تنها سطح فهم همگان یکسان نمیباشد، بلکه در هر جامعهای، عدهای پارهای موضوعات، مطالب و حقایق را سخت میفهمند، عدهای بد میفهمند و عدهای اصلاً نمی فهمند! اما ابتدا باید بدانیم فهم چیست؟
فهم، به دریافت و ادراک قلبی، از آن چه به آن علم حاصل شده است گفته می شود؛ بنابراین، ابتدا لازم است نسبت به یک موضوع یا مطلب علم حاصل شود، و سپس فهم گردد. لذا اگر کسی نسبت به موضوعی علم آگاهی نداشته باشد،هرگز آن رافهم درک با عقل وقلب نخواهد نمود.
علل و اسباب گوناگونی مانع از آگاهی و فهم میگردد که به چند مورد از اهمّ آنها اشاره می شود:
1- جهل به معنای نادانی. چنان که بیان شد، دانایی،علم و آگاهی مقدم است. لذا فهم نسبت به آن چه از آن علم حاصل نشده، ممکن نیست.
از یک سو، سطح علم و آگاهی همگان یکسان نیست؛اما از سویی دیگر، برخی به خود زحمت دانستن نمیدهند و اصلاً دوست ندارند که بدانند!
2- حیات حیوانی. عدهای، اگر از حیات نباتی عبور کنند نیز در حیات حیوانی متوقف می مانند، پس قوای بینایی و شنوایی آنها که مبادی دریافت آنهاست،(ادامه دارد...)
۹۶۲
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.