ویو ثانا
یه دفعه سلولم به سمت اونا کشیده میشه
سلوله اون نرده بونم همین طور
و روی سکو کنار اونا وای میسم
یه دفعه یه سرباز میاد اونجا
و جلوش خم میشه
سربازه: ببخشید مگه قرار نبود یک زندانی ببرید
مو مشکی: مشکلی هست که دوتا میبرم؟
سربازه:نه نه نه ببخشید که پرسیدم بفرمایید از این طرف
ثانا:هی کجا ببینم منو چکار دارید
برو بینیم من نمیام
ثانا چهار زانو روی زمین میشینه
دازای ثانارو پرنسسی بغل میکنه
و پشت سر سربازا حرکت میکنه
(فکنم تا الان فهمیدید اون مرده و دختره کیه)
ثانا:لعنتی اگه الان تکون بخورم اون سربازا میکشنم
میرای:خیل خوب منو بزار پایان خودم میتونم بیام
دازای: آ آ آ عمرا بزارمت پایین
مرد مو سیاه:دازای انقد اضیتش نکن
بزارش پایین
دازای:نمیخوام
موری سان این دخترو خودم پیدا کردم پس برای خودمه
(با لحن یکم لوسی)
ذهن میرای:ببینم الان گفت مال اونم ؟ مگه من اسباب بازیم اگه پیدام کنه مال اون میشم
وقتی به ژاپن رسیدن
سلوله اون نرده بونم همین طور
و روی سکو کنار اونا وای میسم
یه دفعه یه سرباز میاد اونجا
و جلوش خم میشه
سربازه: ببخشید مگه قرار نبود یک زندانی ببرید
مو مشکی: مشکلی هست که دوتا میبرم؟
سربازه:نه نه نه ببخشید که پرسیدم بفرمایید از این طرف
ثانا:هی کجا ببینم منو چکار دارید
برو بینیم من نمیام
ثانا چهار زانو روی زمین میشینه
دازای ثانارو پرنسسی بغل میکنه
و پشت سر سربازا حرکت میکنه
(فکنم تا الان فهمیدید اون مرده و دختره کیه)
ثانا:لعنتی اگه الان تکون بخورم اون سربازا میکشنم
میرای:خیل خوب منو بزار پایان خودم میتونم بیام
دازای: آ آ آ عمرا بزارمت پایین
مرد مو سیاه:دازای انقد اضیتش نکن
بزارش پایین
دازای:نمیخوام
موری سان این دخترو خودم پیدا کردم پس برای خودمه
(با لحن یکم لوسی)
ذهن میرای:ببینم الان گفت مال اونم ؟ مگه من اسباب بازیم اگه پیدام کنه مال اون میشم
وقتی به ژاپن رسیدن
۱۴۶
۰۷ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.