پدرخوانده پارت 28
جنبود تهیونگ فقط 4 روز این بلارو سرش اورده
همونطور که اشکاش صورت و دستاشو خیس میکرد پشت سر هم گفت: منو ببخش... منو ببخش
اروم زم زمه کرد: ببخشید.. دوست دارم
از حرفی که زد چشاش گرد شد و گریش بند اومد با چشمای اشکی و براق گفت "دوست دارم؟؟"
اشکاش دوباره سرازیر شدن دستاشو جلو صورتش گرفت "اره... اره دوست دارم معلومه که دوست دارم!"
☆☆☆
با انگشتش اروم به میز ضربه میزد
زیر چشمی به موبایل جدید و مدل بالاش نگاه کرد موبایل قبلیش رو کانیا با اولین حقوقش براش خریده بود مدلش پایین بود اما تهیونگ عاشقش بود نفسش رو اروم بیرون داد باید بهش زنگ میزد؟ یعنی کجاس الان؟ پیش جیمینه؟
نفسش رو بیرون داد و سرشو روی میز گذاشت نیشخندی زد "من احمقم.. خیلی احمقم که هنوز نگرانشم.. لعنت بهش.."
بلند شد.. باید میرفت دوش میگرفت تا فکر اون بانی ناسپاس از سرش بره همونطور که با یه دست دکمه های پیراهنش رو باز میکرد دو ضربه به شقیقش زد
☆☆☆
با نامجون و تیم طراحی شرکتش از ون مشکی پیاده شدن یک هفته گذشته و لارا به حرفش عمل کرده بود و شایعه هارو حذف کرده بوددو یه مقاله راجب فیک بودن عکسا منتشر کرد ولی بازم هیت های زیادی میگرفت که کیم تهیونگ با پول کثافت کاریاش رو پوشونده " مقابل در هتل هنوز دوتا خبرنگار بودن که از ورود تهیونگ فقط عکس برداری کردن داخل رفتن و همزمان نگاهش به لارا و مرد کنارش افتاد
برای استقبال اومده بودن جئون لارا مین یونگی جئون جونگ کوک!
لارا "خوش اومدین اقای کیم"
تهیونگ به مرد کنارش نگاه کرد "لعنت بهش مین یونگی عوضی"
یونگی نیشخندی گوشه لبش بود "خوش اومدین اقای کیم" تهیونگ دندوناشو فشرد و بعد با لبخند سراق جونگ کوک رفت جونگ کوک: خوش اومدی کیم تهیونگ " تهیونگ لبخند مهربونی زد و بهش دست داد و کفت: ممنونم اقای جئون " برخلاف لارا و یونگی تهیونگ با جونگ کوک خیلی مهربونه دلیلش هم این بود که اونا قبلا همکلاسی بودن و باهم میونه خوبی داشتن
همونطور که اشکاش صورت و دستاشو خیس میکرد پشت سر هم گفت: منو ببخش... منو ببخش
اروم زم زمه کرد: ببخشید.. دوست دارم
از حرفی که زد چشاش گرد شد و گریش بند اومد با چشمای اشکی و براق گفت "دوست دارم؟؟"
اشکاش دوباره سرازیر شدن دستاشو جلو صورتش گرفت "اره... اره دوست دارم معلومه که دوست دارم!"
☆☆☆
با انگشتش اروم به میز ضربه میزد
زیر چشمی به موبایل جدید و مدل بالاش نگاه کرد موبایل قبلیش رو کانیا با اولین حقوقش براش خریده بود مدلش پایین بود اما تهیونگ عاشقش بود نفسش رو اروم بیرون داد باید بهش زنگ میزد؟ یعنی کجاس الان؟ پیش جیمینه؟
نفسش رو بیرون داد و سرشو روی میز گذاشت نیشخندی زد "من احمقم.. خیلی احمقم که هنوز نگرانشم.. لعنت بهش.."
بلند شد.. باید میرفت دوش میگرفت تا فکر اون بانی ناسپاس از سرش بره همونطور که با یه دست دکمه های پیراهنش رو باز میکرد دو ضربه به شقیقش زد
☆☆☆
با نامجون و تیم طراحی شرکتش از ون مشکی پیاده شدن یک هفته گذشته و لارا به حرفش عمل کرده بود و شایعه هارو حذف کرده بوددو یه مقاله راجب فیک بودن عکسا منتشر کرد ولی بازم هیت های زیادی میگرفت که کیم تهیونگ با پول کثافت کاریاش رو پوشونده " مقابل در هتل هنوز دوتا خبرنگار بودن که از ورود تهیونگ فقط عکس برداری کردن داخل رفتن و همزمان نگاهش به لارا و مرد کنارش افتاد
برای استقبال اومده بودن جئون لارا مین یونگی جئون جونگ کوک!
لارا "خوش اومدین اقای کیم"
تهیونگ به مرد کنارش نگاه کرد "لعنت بهش مین یونگی عوضی"
یونگی نیشخندی گوشه لبش بود "خوش اومدین اقای کیم" تهیونگ دندوناشو فشرد و بعد با لبخند سراق جونگ کوک رفت جونگ کوک: خوش اومدی کیم تهیونگ " تهیونگ لبخند مهربونی زد و بهش دست داد و کفت: ممنونم اقای جئون " برخلاف لارا و یونگی تهیونگ با جونگ کوک خیلی مهربونه دلیلش هم این بود که اونا قبلا همکلاسی بودن و باهم میونه خوبی داشتن
۹.۶k
۱۷ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.