بچه ها ما دوتا پارت پنج داریم چون همش تو پست اول جا نشد😊
بچه ها ما دوتا پارت پنج داریم چون همش تو پست اول جا نشد😊
صبح شد
از خواب بلند شدم رفتم دستشویی اومدم بیرون لباسای فرممو پوشیدم موهامو مرتب کردم و دم اسبی بستم، پامپی گربه مو گرفتم بغلم چوب دستیمم برداشتم و راه افتادم اولین کلاس سال اولیا همیشه با پرفسور اسنیپ برای معجون سازی هستش پس رفتم کلاس اون چند نفری اومده بودن اون 2 تا دختر اسلایترینی سوفی و ملیسم نشسته بودن
منم رفتم کنار اونا نشستم بهم سلام کردیم و شروع به حرف زدن کردیم
سوفی: میگم تو مگه عضو گروه ما نیستی؟
: چرا هستم
سوفی: خب پس چرا نیومدی خوابگاه.؟
: چون رفتم اتاق خودم
سوفی: اتاق خودت؟ مگه تو اتاق داری؟؟
ملیس: عاا نکنه تو همون ماریانا معروفی که پرفسور اسنیپ به عنوان دخترش قبولت کرده.؟
: اره من همونم
سوفی و ملیس: از اشناییت خوشبختیم
: منم همینطور
ملیس: میای با ما دوست شی.؟
: البته باعث افتخارمه میتونید ماری صدام کنید
سوفی: باشه. وای چقددر خووب ماری میتونیم بعد کلاس حسابی خوش بگذرونیم، بریم به ناخنامون برسیم
موهامونو ببفایم و با عروسکا بازی کنیم
ملیس: البته خیلی خوبه
: اره منم هستم.. تو دلم(از اخلاقاشون خوشم اومد خیلی مهربون بودن البته اشرافی هم بودن اما من برام مهم نیس که اشرافی باشن اما اخلاقشون خوب بود)... تو همین فکر بودم که روند بیزلی و هری اومدن سراغمون
روند:(به شوخی) هی پرنسسا مگه تو قصرین که مثل خانما میخواین به خودتون برسین..؟
ملیس: ببهشید به شما چه ربطی داره اصلا شما از کجا پیداتون شد؟ برین بشینید سر جاتون
سوفی: راس میگه به شما ربطی نداره برین
که صدای دراکو همون پسر بد اخلاقه اومد گفت:هی بیزلی تو دورگه چیکار به اسلایترینیها داری برو بتمرگ سرجات
هری: روند با اینا چیکار داری برو بشینیم سر جامون پیش هرماینی
: از اخلاق هری خوشم اومد روندم با مزه بود اما یذره دیوونه ولی از رفتار دراکو ناراحت شدم اون فقط داشت با ما شوخی میکرد انا چاره ای نیس نمونه بارز از اسلایترینی که رووندم خیلی ناراحت شد
اونا رفتن نشستن کنار هرماینی که معلوم بود دختر خوب و مهربونیه اما بد اخلاق و بعدم
تو همین فکرا بودم که صدای پرفسور اسنیپ اومد
صبح شد
از خواب بلند شدم رفتم دستشویی اومدم بیرون لباسای فرممو پوشیدم موهامو مرتب کردم و دم اسبی بستم، پامپی گربه مو گرفتم بغلم چوب دستیمم برداشتم و راه افتادم اولین کلاس سال اولیا همیشه با پرفسور اسنیپ برای معجون سازی هستش پس رفتم کلاس اون چند نفری اومده بودن اون 2 تا دختر اسلایترینی سوفی و ملیسم نشسته بودن
منم رفتم کنار اونا نشستم بهم سلام کردیم و شروع به حرف زدن کردیم
سوفی: میگم تو مگه عضو گروه ما نیستی؟
: چرا هستم
سوفی: خب پس چرا نیومدی خوابگاه.؟
: چون رفتم اتاق خودم
سوفی: اتاق خودت؟ مگه تو اتاق داری؟؟
ملیس: عاا نکنه تو همون ماریانا معروفی که پرفسور اسنیپ به عنوان دخترش قبولت کرده.؟
: اره من همونم
سوفی و ملیس: از اشناییت خوشبختیم
: منم همینطور
ملیس: میای با ما دوست شی.؟
: البته باعث افتخارمه میتونید ماری صدام کنید
سوفی: باشه. وای چقددر خووب ماری میتونیم بعد کلاس حسابی خوش بگذرونیم، بریم به ناخنامون برسیم
موهامونو ببفایم و با عروسکا بازی کنیم
ملیس: البته خیلی خوبه
: اره منم هستم.. تو دلم(از اخلاقاشون خوشم اومد خیلی مهربون بودن البته اشرافی هم بودن اما من برام مهم نیس که اشرافی باشن اما اخلاقشون خوب بود)... تو همین فکر بودم که روند بیزلی و هری اومدن سراغمون
روند:(به شوخی) هی پرنسسا مگه تو قصرین که مثل خانما میخواین به خودتون برسین..؟
ملیس: ببهشید به شما چه ربطی داره اصلا شما از کجا پیداتون شد؟ برین بشینید سر جاتون
سوفی: راس میگه به شما ربطی نداره برین
که صدای دراکو همون پسر بد اخلاقه اومد گفت:هی بیزلی تو دورگه چیکار به اسلایترینیها داری برو بتمرگ سرجات
هری: روند با اینا چیکار داری برو بشینیم سر جامون پیش هرماینی
: از اخلاق هری خوشم اومد روندم با مزه بود اما یذره دیوونه ولی از رفتار دراکو ناراحت شدم اون فقط داشت با ما شوخی میکرد انا چاره ای نیس نمونه بارز از اسلایترینی که رووندم خیلی ناراحت شد
اونا رفتن نشستن کنار هرماینی که معلوم بود دختر خوب و مهربونیه اما بد اخلاق و بعدم
تو همین فکرا بودم که صدای پرفسور اسنیپ اومد
۲.۷k
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.