مافبا گرل وحشی🖤👸🏻
مافبا گرلوحشی🖤👸🏻
ا/ت: صبحچشمام رو باز کردم دیدم جئون سرش روی شونه منه دستش دور شکمجئون خوب بلده واقعا بخیه بزنه شاید دستش یه جادویی چیزی داره درد نمیکرد دیگه ی تکون آروم خوردم ک جئون سرش رو بیشتر نزدیک گوشم کرد و اروم نفس میکشید
کوک: خب بالاخره بانو از خواب پاشد(خماره شدید)
صداش تنم رو لرزوند ی جوری شدم حس کردم خودش هم فهمید
کوک: پوزخند نگو ک خانم گرگ وحشی با ی همچین چیزیتنش لرزید
نه اصلا هم اینطور نیست سر صبح اومدی حرف میزنی خب آدم اینجوری میشه
کوک: شکمت خوبه؟؟
آروم دستم رو کشیدم روش
دیشب برات ی روغن زدم مطمئنم بودم خوب میشه چیزای مامان درست کنه بچه بودم همیشه برام میزد
اهوم پس مادرت آدم باحالی بود چون کاملا خوب شد
کوک: دوس داریعروسننم شو بهت یاد بده
چیییی؟؟؟؟ منحرففففف با پا زدم بهش ک پرت شد اون سمت
کوک:اخخ(ناله) شوخی کردم وحشی شدی چرا اخخخ
حقته هههه
کوک: حیف ک آسیب دیده ای وگرنه پدرت رو در می اوردم
چیکار میخوای بکنیی؟؟؟
کوک: به تاج تخت تکیه داد بود ک پاش رو کشیدم و دراز کشید روی تخت پریدم روش و خیمه زدم رفتم محکم سمت لبش سر صبح ولی اصلا دهنش بود نمیداد هممن هم اون من که بیدار بودم دیشب کلا صبح هم یچی خوردم خیلی نزدیکش بودم یه جوری نگام میکرد انگار دلش میخواست ولی نمیتونست بگه قلبش ی چیز دیگه میگفت ولی مغزش جلو دار از بغل میشد دستش رو ببینم ک مشت کرده ا/ت دختر سر سختی بود قبلا زیاد امتحانم کرده داشتم دیوونه میشدم شروع کردم حرف زدم ک لبم خورد به لبش
ا/ت تونستم نظرت رو عوض کنم از پسرا از مردا؟؟
ا/ت: نمیتونستم حرف بزنم پوسته های لبش به لبم بر خورد میکرد نه ا/ت جلویخودت رو بگیر اگه قلبت رو بده میشکونتش با سوالش تعجبکردم ولیجواب دادم
هنوزماگه قلبم رو بده میشکوننش
کوک: من اینو عوضمیکنم لبم رو گذاشتم روی لبش ک به لباسم چنگ زد حرکت سریعش رو فهمیدم نمیخواستم پا پس بکشم نباید میزاشتم
پارت چهل چهارم🖤👸🏻
ا/ت: صبحچشمام رو باز کردم دیدم جئون سرش روی شونه منه دستش دور شکمجئون خوب بلده واقعا بخیه بزنه شاید دستش یه جادویی چیزی داره درد نمیکرد دیگه ی تکون آروم خوردم ک جئون سرش رو بیشتر نزدیک گوشم کرد و اروم نفس میکشید
کوک: خب بالاخره بانو از خواب پاشد(خماره شدید)
صداش تنم رو لرزوند ی جوری شدم حس کردم خودش هم فهمید
کوک: پوزخند نگو ک خانم گرگ وحشی با ی همچین چیزیتنش لرزید
نه اصلا هم اینطور نیست سر صبح اومدی حرف میزنی خب آدم اینجوری میشه
کوک: شکمت خوبه؟؟
آروم دستم رو کشیدم روش
دیشب برات ی روغن زدم مطمئنم بودم خوب میشه چیزای مامان درست کنه بچه بودم همیشه برام میزد
اهوم پس مادرت آدم باحالی بود چون کاملا خوب شد
کوک: دوس داریعروسننم شو بهت یاد بده
چیییی؟؟؟؟ منحرففففف با پا زدم بهش ک پرت شد اون سمت
کوک:اخخ(ناله) شوخی کردم وحشی شدی چرا اخخخ
حقته هههه
کوک: حیف ک آسیب دیده ای وگرنه پدرت رو در می اوردم
چیکار میخوای بکنیی؟؟؟
کوک: به تاج تخت تکیه داد بود ک پاش رو کشیدم و دراز کشید روی تخت پریدم روش و خیمه زدم رفتم محکم سمت لبش سر صبح ولی اصلا دهنش بود نمیداد هممن هم اون من که بیدار بودم دیشب کلا صبح هم یچی خوردم خیلی نزدیکش بودم یه جوری نگام میکرد انگار دلش میخواست ولی نمیتونست بگه قلبش ی چیز دیگه میگفت ولی مغزش جلو دار از بغل میشد دستش رو ببینم ک مشت کرده ا/ت دختر سر سختی بود قبلا زیاد امتحانم کرده داشتم دیوونه میشدم شروع کردم حرف زدم ک لبم خورد به لبش
ا/ت تونستم نظرت رو عوض کنم از پسرا از مردا؟؟
ا/ت: نمیتونستم حرف بزنم پوسته های لبش به لبم بر خورد میکرد نه ا/ت جلویخودت رو بگیر اگه قلبت رو بده میشکونتش با سوالش تعجبکردم ولیجواب دادم
هنوزماگه قلبم رو بده میشکوننش
کوک: من اینو عوضمیکنم لبم رو گذاشتم روی لبش ک به لباسم چنگ زد حرکت سریعش رو فهمیدم نمیخواستم پا پس بکشم نباید میزاشتم
پارت چهل چهارم🖤👸🏻
۱۱.۳k
۲۵ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.