بدهی برای من شروعه ~ ۲۳
*ا/ت یه جوری از تو جمعیت فرارمیکنه و میره سمت اتاق اقاهه*
ا/ت: پرونده پرونده پرونده... اینجساتتتت
*ا/ت برگه هارو نگاهمیکنه*
ا/ت: این کههه کپیهههه
*ا/ت پایین دامنشو پاره میکنه که راه بدوعه*
ا/ت: خب الان باید یه کار کنم فقط..
اقاهه: پرونده های اصلی نیستن
ا/ت: خب از اتاق که دیشب بهم دادی و این لباس زشتت ممنون میتونیپولش ازکوکو بگیری فلن خدافز
*از کنار اقاهه رد میشه*
اقاهه: پس تو زندان ملاقاتت نیام؟
ا/ت: بزار یه گزینه اضافه کنم یا اینکه من تو زندان بیام ملاقاتت
*ا/ت میره سمت در و باید بره دنبال پرونده ها*
ا/ت: الو...
●ویو ران ژون●
واسه چی الان اینجاییم
چرا ریندورو با خودم آوردم
حداقل من میمردم ریندو زنده میموند عجبگیریکردیم
ریندو: ران باید چیکارکنیم؟
ران؛ از کجا بدونم مگه علم غیب دارم
*دورشون چن نفر بودن با چاقو و ران ریندو هم کلی خونریزی کرده بودن*
ران: مثل اینکه باید مرگ بپذیریم
ریندو: اصلن واسه چی اومدیم؟
ران: پرونده های ا/ت
ریندو: خب نمیومدیم اون که عضو بونتن نیس...
*یکی از اون ادما میوفته زمین و خونریزیمیکنه و ا/ت با میله پشتش وایستاده*
ا/ت: پس که عضو بونتن نیستم مرتیکه بنفش حداقل اگه نبودمم یکم دلسوزی داشته باش خیر سرم ۲ سال پیشتون بودم
ریندو: ران این الان ورود باشکوهه؟
ران: اطلاعی ندارم
●ویو نویسنده اییی●
ا/ت: چرا همه بهم نگاه میکنن و کسی حمله نمیکنه
یکیشون: خبچون تو ز...
*ران با پا میره تو دهنش*
ا/ت: همون مسئله همیشگی هفیفهفهفهو
مایکیییییی پدص*گگگگگگگ
مایکی: چیههه
ا/ت: بیا اینا این وسط شهید شدن
مایکی: خودت حلش کننن
ا/ت: ملت رئیس دارن ماهم داریم عجیبه
*ا/ت برمیگرده و با میله یکی دیگه رو میزنه*
ا/ت: نفر بعدییی
*ا/ت همرو تقریبا ممیزنه و یه چن نفرس هم با ران و ریندو درگیرمیشن و اونا هم دعوا اره که یکی داشته از پشت به ران چاقو میزده که ا/ت میزنه تو سر یارو و میوفته*
ا/ت: اوی اوی تمهههههه (داد هایییزاپنییی / تمهه= عوضی دیگه)
ران: خودم میتونستم جلوش بگیرم
ا/ت: آره آره معلومه
*ا/ت اخریو هم میزنه که اخری بهش میگه لطفن هرکاربگی میکنم و اینا*
ا/ت: هرکاری؟
*ا/ت میشینه ولی کاملنمیشینه میدونین*
اون یارو: آره آره هرکاری
ا/ت: پرونده ها دستته؟
یارو: ا_آره اونجاست
*ا/ت به جایی که اشاره میکنه نگاه میکنه*
ا/ت: خوب ممنونم
*بلند میشه و میره مرونده هارو برمیداره و میبینه اصلین*
یارو: ممنونم که بهم زندگیمو بخشی...
*ا/ت سریع تفنگو درمیاره و بهش شلیک میکنه*
ا/ت: کی گفته قراره زندت بزارم؟
ریندو: یکم آرام تر هم میتونستیا
ا/ت: حالااا
ا/ت: پرونده پرونده پرونده... اینجساتتتت
*ا/ت برگه هارو نگاهمیکنه*
ا/ت: این کههه کپیهههه
*ا/ت پایین دامنشو پاره میکنه که راه بدوعه*
ا/ت: خب الان باید یه کار کنم فقط..
اقاهه: پرونده های اصلی نیستن
ا/ت: خب از اتاق که دیشب بهم دادی و این لباس زشتت ممنون میتونیپولش ازکوکو بگیری فلن خدافز
*از کنار اقاهه رد میشه*
اقاهه: پس تو زندان ملاقاتت نیام؟
ا/ت: بزار یه گزینه اضافه کنم یا اینکه من تو زندان بیام ملاقاتت
*ا/ت میره سمت در و باید بره دنبال پرونده ها*
ا/ت: الو...
●ویو ران ژون●
واسه چی الان اینجاییم
چرا ریندورو با خودم آوردم
حداقل من میمردم ریندو زنده میموند عجبگیریکردیم
ریندو: ران باید چیکارکنیم؟
ران؛ از کجا بدونم مگه علم غیب دارم
*دورشون چن نفر بودن با چاقو و ران ریندو هم کلی خونریزی کرده بودن*
ران: مثل اینکه باید مرگ بپذیریم
ریندو: اصلن واسه چی اومدیم؟
ران: پرونده های ا/ت
ریندو: خب نمیومدیم اون که عضو بونتن نیس...
*یکی از اون ادما میوفته زمین و خونریزیمیکنه و ا/ت با میله پشتش وایستاده*
ا/ت: پس که عضو بونتن نیستم مرتیکه بنفش حداقل اگه نبودمم یکم دلسوزی داشته باش خیر سرم ۲ سال پیشتون بودم
ریندو: ران این الان ورود باشکوهه؟
ران: اطلاعی ندارم
●ویو نویسنده اییی●
ا/ت: چرا همه بهم نگاه میکنن و کسی حمله نمیکنه
یکیشون: خبچون تو ز...
*ران با پا میره تو دهنش*
ا/ت: همون مسئله همیشگی هفیفهفهفهو
مایکیییییی پدص*گگگگگگگ
مایکی: چیههه
ا/ت: بیا اینا این وسط شهید شدن
مایکی: خودت حلش کننن
ا/ت: ملت رئیس دارن ماهم داریم عجیبه
*ا/ت برمیگرده و با میله یکی دیگه رو میزنه*
ا/ت: نفر بعدییی
*ا/ت همرو تقریبا ممیزنه و یه چن نفرس هم با ران و ریندو درگیرمیشن و اونا هم دعوا اره که یکی داشته از پشت به ران چاقو میزده که ا/ت میزنه تو سر یارو و میوفته*
ا/ت: اوی اوی تمهههههه (داد هایییزاپنییی / تمهه= عوضی دیگه)
ران: خودم میتونستم جلوش بگیرم
ا/ت: آره آره معلومه
*ا/ت اخریو هم میزنه که اخری بهش میگه لطفن هرکاربگی میکنم و اینا*
ا/ت: هرکاری؟
*ا/ت میشینه ولی کاملنمیشینه میدونین*
اون یارو: آره آره هرکاری
ا/ت: پرونده ها دستته؟
یارو: ا_آره اونجاست
*ا/ت به جایی که اشاره میکنه نگاه میکنه*
ا/ت: خوب ممنونم
*بلند میشه و میره مرونده هارو برمیداره و میبینه اصلین*
یارو: ممنونم که بهم زندگیمو بخشی...
*ا/ت سریع تفنگو درمیاره و بهش شلیک میکنه*
ا/ت: کی گفته قراره زندت بزارم؟
ریندو: یکم آرام تر هم میتونستیا
ا/ت: حالااا
۱۰.۷k
۰۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.