p:5
p:5
رفتم رو صندلی نشستم که
_بدنت خوبی داریا (نیش خند)
صورتم از خجالت قرمز شده بود
_نگا چه سریع خجالت کشید تو قراره زیرم باشی بازم میخوای خجالت بکشی
=چ.ی
_پدرت انگاری هوس نوه کرده نوه که همین طوری درست نمیشه
=نه این امکان نداره
_امشب امکان دارش میکنم
چی نه اون نباید به من دست بزنه
=لطفا ما قراره طلاق بگیریم من میخوام با ینفر دیگه ازدواج کنم لطفا دخترونگیمو ازم نگیر
_ازدواج کنی
=ب..له
_منم حتما میزارم(نیش خند)
منظورش از حرفش چی بود بهش محل ندادم سشوار برداشتم موهامو خشک کردم خواستم برم که دیدم جونگکوک از اتاق رفت بیرون لباسمو پوشیدم رفتم رو تخت منظور جونگکوک از حرفش چی بود واقعا بعضی از رفتاراشو درک نمیکنم تو حال هوا خودم بودم که در اتاق باز شد دیدم جونگکوک امد داخل
یه لیوان دستش بود
_بیا اینو بخور
=این چیه
_فقط بخورش
+ن....
_فقط بخورش یچیز دیگه بشنوم میکشمت
=ب.اش
لیوان ازش گرفتم دیدم آب پرتقاله خوردمش
_تا تهش خوردی
=ا.ره
_بده من لیوانو
بهش دادم رفت از اتاق بیرون دلیل این کارش چی بود نکنه توش سم بوده یا یچیز دیگه
بهش محل نزاشتم
که جونگکوک امد تو اتاق بغلم نشست
سرش کرد تو گوشی منم داشتم با انگشتام بازی میکردم
پرش زمان نیم ساعت بعد)
خیلی گرمت شده بود عرق کرده بودی نفس نفس میزدی
به جونگکوک نگا کردی که یه نیش خند زد بهت
_پس قرص عصر کرد
منظورش از قرص چی بود
=چرا من اینطوری شدم قرص چی
_قرص تح... کننده جواب داد
=چیی
_میدونم نیازش داری بیا انجامش بدیم اینطوری پدرت به خواستش میرسه
=نه نه جونگکوک
_منم نخوام تو نیم ساعت دیگه به التماس میوفتی
جونگکوک هولت داد رو تخت امد روت خیمه زد
=جونگکوک لطفا بس کن بلند شو
_اینجا منم که دستور میدم زیاد زر بزنی بدتر میشه فقط خفه شو لذت ببر
=نه لطفا
بدون توجه بهت لباساتو درآورد و........
۱ساعت بعد)
=عاح بسه جونگکوک
_انگاری یادت رفته من ددیتم
=لطفا بسه درد دارم
ازت کشید بیرون
لبه تخت نشست سیگارشو روشن کرد داشت میکشید
توهم از درد به خودت پیچیده بودی گریه میکردی
=ای هق خیلی نامردی هق
_خودمم میدونم(نیش خند)
سیگارش تموم کرد رفت حمام توهم ملافه درو خودت پیچیدی گریه میکردی
۳۰مین بعد)
جونگکوک حمامش تموم شد امد بیرون
بدون توجه به تو لباساشو پوشید رفت بیرون
از زبان ا.ت)
نشسته بودیم که
+مامان موافقی سوپ درست کنیم
£باش فقط دخترم هویج توش بریز باید بری از مزرعه جمع کنی بیاری
+باش هعی سوجون بلند شو بریم
✓کجا بریم
+باید بریم مزرعه هویج بیاریم
✓میشه من نیام
✓نه باید بیای
✓اخ...
+سوجون
✓باش
رفتم لباسامو عوض کردم به دست از لباس های بابام به سوجون دادم رفتیم مزرعه
✓چه گرمه یوقت سیاه نشم
+برات ضد افتاب زدم کلاه هم داری نترس سیاه نمیشی
✓اصلا سوپ مگه غذا هستش
+اره دیگه
✓من یچیز دیگه میخوام سوپ نمیخوام
+عمر دیگه ای
✓یا
+خو حالا برای تو کیمچی درست میکنم
✓یس عاشق کیمچیم زودتر بریم هویج ببریم که خیلی گشنمه
+باش (خنده)
رفتیم هویج کندیم گذاشتیم تو سبد برگشتیم خونه
+ما امدیم
£خوش امدید (خنده)
+مامان این سوجون پز میده میگه من سوپ نمیخورم
£عیب نداره دخترم یچیز دیگه براش درست کن
+همین کارو میکنم براش کیمچی درست میکنم
£خوبه
+بریم لباسامونو عوض کنیم بعد بریم اشپزی کنیم
✓یا من اشپزی بلد نیستم
+خوردن که بلدی اشپزی کردن بلد نیستی
✓....
+هیچی نگو فقط برو لباساتو عوض کن کمک کن
✓هوف باش
£یا شما زن شوهرید زشته دعوا نکنید
+ب.. اش
✓مامان نگا دخترت منو میخواد بخوره
+چی گفتی
✓هیچی گفتم برم لباسامو عوض کنم بیام کمکت کنم
+افرین برو
سوجون رفت لباساشو عوض کرد منم لباسامو عوض کردم رفتم تو اشپز خونه سوجون امد.......
شرط
۶۵تا لایک
۱٠٠تا کامنت
رفتم رو صندلی نشستم که
_بدنت خوبی داریا (نیش خند)
صورتم از خجالت قرمز شده بود
_نگا چه سریع خجالت کشید تو قراره زیرم باشی بازم میخوای خجالت بکشی
=چ.ی
_پدرت انگاری هوس نوه کرده نوه که همین طوری درست نمیشه
=نه این امکان نداره
_امشب امکان دارش میکنم
چی نه اون نباید به من دست بزنه
=لطفا ما قراره طلاق بگیریم من میخوام با ینفر دیگه ازدواج کنم لطفا دخترونگیمو ازم نگیر
_ازدواج کنی
=ب..له
_منم حتما میزارم(نیش خند)
منظورش از حرفش چی بود بهش محل ندادم سشوار برداشتم موهامو خشک کردم خواستم برم که دیدم جونگکوک از اتاق رفت بیرون لباسمو پوشیدم رفتم رو تخت منظور جونگکوک از حرفش چی بود واقعا بعضی از رفتاراشو درک نمیکنم تو حال هوا خودم بودم که در اتاق باز شد دیدم جونگکوک امد داخل
یه لیوان دستش بود
_بیا اینو بخور
=این چیه
_فقط بخورش
+ن....
_فقط بخورش یچیز دیگه بشنوم میکشمت
=ب.اش
لیوان ازش گرفتم دیدم آب پرتقاله خوردمش
_تا تهش خوردی
=ا.ره
_بده من لیوانو
بهش دادم رفت از اتاق بیرون دلیل این کارش چی بود نکنه توش سم بوده یا یچیز دیگه
بهش محل نزاشتم
که جونگکوک امد تو اتاق بغلم نشست
سرش کرد تو گوشی منم داشتم با انگشتام بازی میکردم
پرش زمان نیم ساعت بعد)
خیلی گرمت شده بود عرق کرده بودی نفس نفس میزدی
به جونگکوک نگا کردی که یه نیش خند زد بهت
_پس قرص عصر کرد
منظورش از قرص چی بود
=چرا من اینطوری شدم قرص چی
_قرص تح... کننده جواب داد
=چیی
_میدونم نیازش داری بیا انجامش بدیم اینطوری پدرت به خواستش میرسه
=نه نه جونگکوک
_منم نخوام تو نیم ساعت دیگه به التماس میوفتی
جونگکوک هولت داد رو تخت امد روت خیمه زد
=جونگکوک لطفا بس کن بلند شو
_اینجا منم که دستور میدم زیاد زر بزنی بدتر میشه فقط خفه شو لذت ببر
=نه لطفا
بدون توجه بهت لباساتو درآورد و........
۱ساعت بعد)
=عاح بسه جونگکوک
_انگاری یادت رفته من ددیتم
=لطفا بسه درد دارم
ازت کشید بیرون
لبه تخت نشست سیگارشو روشن کرد داشت میکشید
توهم از درد به خودت پیچیده بودی گریه میکردی
=ای هق خیلی نامردی هق
_خودمم میدونم(نیش خند)
سیگارش تموم کرد رفت حمام توهم ملافه درو خودت پیچیدی گریه میکردی
۳۰مین بعد)
جونگکوک حمامش تموم شد امد بیرون
بدون توجه به تو لباساشو پوشید رفت بیرون
از زبان ا.ت)
نشسته بودیم که
+مامان موافقی سوپ درست کنیم
£باش فقط دخترم هویج توش بریز باید بری از مزرعه جمع کنی بیاری
+باش هعی سوجون بلند شو بریم
✓کجا بریم
+باید بریم مزرعه هویج بیاریم
✓میشه من نیام
✓نه باید بیای
✓اخ...
+سوجون
✓باش
رفتم لباسامو عوض کردم به دست از لباس های بابام به سوجون دادم رفتیم مزرعه
✓چه گرمه یوقت سیاه نشم
+برات ضد افتاب زدم کلاه هم داری نترس سیاه نمیشی
✓اصلا سوپ مگه غذا هستش
+اره دیگه
✓من یچیز دیگه میخوام سوپ نمیخوام
+عمر دیگه ای
✓یا
+خو حالا برای تو کیمچی درست میکنم
✓یس عاشق کیمچیم زودتر بریم هویج ببریم که خیلی گشنمه
+باش (خنده)
رفتیم هویج کندیم گذاشتیم تو سبد برگشتیم خونه
+ما امدیم
£خوش امدید (خنده)
+مامان این سوجون پز میده میگه من سوپ نمیخورم
£عیب نداره دخترم یچیز دیگه براش درست کن
+همین کارو میکنم براش کیمچی درست میکنم
£خوبه
+بریم لباسامونو عوض کنیم بعد بریم اشپزی کنیم
✓یا من اشپزی بلد نیستم
+خوردن که بلدی اشپزی کردن بلد نیستی
✓....
+هیچی نگو فقط برو لباساتو عوض کن کمک کن
✓هوف باش
£یا شما زن شوهرید زشته دعوا نکنید
+ب.. اش
✓مامان نگا دخترت منو میخواد بخوره
+چی گفتی
✓هیچی گفتم برم لباسامو عوض کنم بیام کمکت کنم
+افرین برو
سوجون رفت لباساشو عوض کرد منم لباسامو عوض کردم رفتم تو اشپز خونه سوجون امد.......
شرط
۶۵تا لایک
۱٠٠تا کامنت
۱۰.۲k
۱۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.