پارت ۱۸:

رفتم دستشویی هر چقدر در رو زدم کسی جواب مجبور شدم در بشکونم رفتم تو دیدم بورا افتاده رو زمین سریع رفتم رفتم سرش رو گذاشتم ر پاهام چند بار صداش کردم ولی جواب نداد اخه این دختر چش شده بود :
-بورا لطفا جواب بده لطفا چشاتو باز کن
+...
دیدم جواب نمیده سریع براید استایل بغلش کردم بردمش تو ماشین به سمت بیمارستان رفتیم
سریع بردمش تو
- دکتر کمک کنین لطفا
پرستار : لطفا ارومش باشید ما میبریمش تو اتاق تا دکتر بیاد
- باشه
بورا رو گذاشتم رو بلانکارد و بردنش منم باهاش رفتم و دکتر امد یسری کارا رو انجام داد
-خب دکتر چش شده؟
دکتر: تاحالااینطوری شده بود؟
- نه
دکتر : خودت چه حدسی میزنی که اینطوری شده؟
باید یه سری ازمایش ها رو انجام داد یه ساعت بعد هم به هوش میاد
-خب راستش دیشب اولین رابطمون بود به اون ربطی نداره که
دکتر: زود تر بگو دیگه این دختر بدنش خیلی ضعیفه خب شد زود اوردیش تا برای کارای دیگه من بدنش رو قوی میکنم
- چه کاری؟
دکتر : مثل بارداری و....
- اها اوکی باشه ممنون خسته نباشید
دکتر ممنون و رفت
منم منتظر بورا بودم تا به هوش بیاد
پرش زمانی به یه ساعت بعد:
+من کجام با چشای نیمه باز و صدای اروم
- اا عزیزم به هوش اومدی
تو بیمارستانیم
+من چم شده آییی
- هیچی عزیزم فقط غش کردی و دکتر گفت بدنت خیلی ضعیفه
-کی میریم خونه
+ اما تو باید استراحت کنی
- نه میخام برم خونه اینجا راحت نیستم
+ باشه میرم بپرسم
چند دقیقه بعد
دکتر گفتن که میتونیم بریم
+آییی
-یواش بزار کمکت کنم
+ ممنون
سوار ماشین شدیم و به سمت خونه رفتیم
پرش زمانی به یه ماه بعد:
و.....

شرط ۶۰ تا لایک
۶ فالور