p10
ویو ات
صبح بیدار شدم دوساعت تا یکی از مهم ترین امتحانای زندگیم مونده
ته: حاضر شو بیا صبحونه
ات: اکی
ته: بیشتر بخور
ات: بسه نزار سر امتحان دل درد بگیرم
ته: مداد، پاکن، تراش، خودکار
ات: خیالت راحت
ته: اکی
ات: هنوز یک ساعت و نیم مونده یه سر به مامان بزنیم بعد بریم
ته: باشه عجله کن
فحش بک به بعد امتحان
ته: چطور بود
ات: نمیدونم یکم استرس داشتم ولی امیدوارم
ته: بریم پیش مامان بابا گفت مامان رو تا شب میتونیم بریم که استراحت کنه امشب با اون شام میخوریم
ات: آخجون.... احساس راحتی میکنم ۱۲ سال درس به پایان رسیییییییییییید دیگه خیالم راحته
ته: بریم دیر شد
ویو ات
راننده اومد دنبالمون رفتم خونه خدمتکارا کلی غذا پخته بودن
م: عروسکم تبریک میگم
ب: افرین از دست مدرسه خلاص شدی
ات: هنوز دانشگاه مونده نتایج تا یک ماه دیگه اعلام میشه
ته: دیگه بهش فکر نکن بیا شام بخور از الان تا اعلام نتایج حسابی استراحت کن و فیلم ببین
م: این کادو از طرف ما
ات: واااای خدا چه دوربین قشنگی
ب: بالا ترین مدله این از طرف من و مامانت
ات: اوپاااا
ته: من مل روز جلو در سالن آزمون منتظرت بودم چطوری کادو بدم
م: ات اون کل روز که تو داشتی امتحان میدادی دنبال کادو میگشت ولی چیزی که میخواست رو پیدا نکرد
ته: مامان بسه
ات: داداش من خیلی خوبهه قیافه ای سرد و خشن و قلبی مهربون و بزرگ
ته: خیلی لوسی
صبح بیدار شدم دوساعت تا یکی از مهم ترین امتحانای زندگیم مونده
ته: حاضر شو بیا صبحونه
ات: اکی
ته: بیشتر بخور
ات: بسه نزار سر امتحان دل درد بگیرم
ته: مداد، پاکن، تراش، خودکار
ات: خیالت راحت
ته: اکی
ات: هنوز یک ساعت و نیم مونده یه سر به مامان بزنیم بعد بریم
ته: باشه عجله کن
فحش بک به بعد امتحان
ته: چطور بود
ات: نمیدونم یکم استرس داشتم ولی امیدوارم
ته: بریم پیش مامان بابا گفت مامان رو تا شب میتونیم بریم که استراحت کنه امشب با اون شام میخوریم
ات: آخجون.... احساس راحتی میکنم ۱۲ سال درس به پایان رسیییییییییییید دیگه خیالم راحته
ته: بریم دیر شد
ویو ات
راننده اومد دنبالمون رفتم خونه خدمتکارا کلی غذا پخته بودن
م: عروسکم تبریک میگم
ب: افرین از دست مدرسه خلاص شدی
ات: هنوز دانشگاه مونده نتایج تا یک ماه دیگه اعلام میشه
ته: دیگه بهش فکر نکن بیا شام بخور از الان تا اعلام نتایج حسابی استراحت کن و فیلم ببین
م: این کادو از طرف ما
ات: واااای خدا چه دوربین قشنگی
ب: بالا ترین مدله این از طرف من و مامانت
ات: اوپاااا
ته: من مل روز جلو در سالن آزمون منتظرت بودم چطوری کادو بدم
م: ات اون کل روز که تو داشتی امتحان میدادی دنبال کادو میگشت ولی چیزی که میخواست رو پیدا نکرد
ته: مامان بسه
ات: داداش من خیلی خوبهه قیافه ای سرد و خشن و قلبی مهربون و بزرگ
ته: خیلی لوسی
۵.۵k
۲۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.