نیکلاس:هعییی کی به تو گفت اخه شربت بخوری
نیکلاس:هعییی کی به توگفت اخه شربت بخوری
لی لی:ببند دهنت رو(بلندداد زدجلوی دز دستشویی)
ا/ت:همه اومده بودن نشسته بودیم داشتن حرف میزدن ک گیتا بلند شد و جلوی لوسیفر زانو زد
گیتا:لوسیفر دوست دارم صبح تو به من گفتی و من الان به تو میگم اونم جلوی همه هرچی نباشه ی پری هستم با همتون فرق میکنم چون قلبم شیشه ای هست و اگع خورد بشه قطعا میمیرم پس جلوی همه گفتم اگه روزی قلبم بشکنه میمیرم میتونی از شیشه قلبم مراقبت کنی؟؟
لوسیفر:بدون مقدمه هم خودم بلند شدم هم بلدنش کردم لبم رو روی قلبش گذاشتم ک جیغ یه نفر رفت بالا لبم رو جدا کردم دیدم ا/ت با قیافه فوق خنده دار با حالتی ک چیپس توی دستش بود داره نگاه میکنه لی لی ذاره میخنده نازنین کسی بود ک جیغ زد
قول میدم از شیشه قلبت جوری مراقبت کنم ک حتی روی دست شازده کوچولو بزنم
تهیونگ:اااخ خسته شدم ماریانا چرا یاد نمیگیری
ماریانا:من چمیدونم نمیشههه
تهیونگ:اصلا رقصیدن بلدی؟؟
هوووف من میرم دستشویی
ماریانا:احساس کردم بهمتوهین کرده سریع لباسم رو عوض کردم وچراغ خواب اتاقم رو روشن کردم حالا بهت میگم جناب کیم تهیونگ ک با بدکسی در افتادی
تهیونگ:رفتم توی اتاق دیدم روی تخت نشسته و روش به سمت پنجره اتاقش هست و فقط چراغ خوابش روشنه خواستم حرف بزنم ک اهنگ پلی کرد و شروع کرد به رقصیدن خیلی فاکی داشت میرقصید و واقعا نمیتونستم کاری کنم بعد اومد سمتم الان یه دو دقیقه هست داره میرقصه یه دفعه خودش رو ول کرد کمرش رو گرفتم ک خودش اومد سمت صورتم با قیافه پیروز مندانه لب زد
ماریانا: حالا کیرقص بلد نیست جناب کیم تهیونگ؟؟
تهیونگ: تو واقعا دختر عجیبی هستی
ماریانا: تازه فهمیدی برای همین این همه سال غیب شدم
تهیونگ: لباسش خیلی باز بود من فککن پنج دقیقه نبودم چون داشتم با خودم حرف میزدم ک خودم رو کنترل کنم ولی الان نمیشه مخصوصا ک انقدر نزدیک من هست
فصل دوم پارت چهارده🤟🏻👑
لی لی:ببند دهنت رو(بلندداد زدجلوی دز دستشویی)
ا/ت:همه اومده بودن نشسته بودیم داشتن حرف میزدن ک گیتا بلند شد و جلوی لوسیفر زانو زد
گیتا:لوسیفر دوست دارم صبح تو به من گفتی و من الان به تو میگم اونم جلوی همه هرچی نباشه ی پری هستم با همتون فرق میکنم چون قلبم شیشه ای هست و اگع خورد بشه قطعا میمیرم پس جلوی همه گفتم اگه روزی قلبم بشکنه میمیرم میتونی از شیشه قلبم مراقبت کنی؟؟
لوسیفر:بدون مقدمه هم خودم بلند شدم هم بلدنش کردم لبم رو روی قلبش گذاشتم ک جیغ یه نفر رفت بالا لبم رو جدا کردم دیدم ا/ت با قیافه فوق خنده دار با حالتی ک چیپس توی دستش بود داره نگاه میکنه لی لی ذاره میخنده نازنین کسی بود ک جیغ زد
قول میدم از شیشه قلبت جوری مراقبت کنم ک حتی روی دست شازده کوچولو بزنم
تهیونگ:اااخ خسته شدم ماریانا چرا یاد نمیگیری
ماریانا:من چمیدونم نمیشههه
تهیونگ:اصلا رقصیدن بلدی؟؟
هوووف من میرم دستشویی
ماریانا:احساس کردم بهمتوهین کرده سریع لباسم رو عوض کردم وچراغ خواب اتاقم رو روشن کردم حالا بهت میگم جناب کیم تهیونگ ک با بدکسی در افتادی
تهیونگ:رفتم توی اتاق دیدم روی تخت نشسته و روش به سمت پنجره اتاقش هست و فقط چراغ خوابش روشنه خواستم حرف بزنم ک اهنگ پلی کرد و شروع کرد به رقصیدن خیلی فاکی داشت میرقصید و واقعا نمیتونستم کاری کنم بعد اومد سمتم الان یه دو دقیقه هست داره میرقصه یه دفعه خودش رو ول کرد کمرش رو گرفتم ک خودش اومد سمت صورتم با قیافه پیروز مندانه لب زد
ماریانا: حالا کیرقص بلد نیست جناب کیم تهیونگ؟؟
تهیونگ: تو واقعا دختر عجیبی هستی
ماریانا: تازه فهمیدی برای همین این همه سال غیب شدم
تهیونگ: لباسش خیلی باز بود من فککن پنج دقیقه نبودم چون داشتم با خودم حرف میزدم ک خودم رو کنترل کنم ولی الان نمیشه مخصوصا ک انقدر نزدیک من هست
فصل دوم پارت چهارده🤟🏻👑
۸.۴k
۱۱ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.