(ازدواج اجباری )

(ازدواج اجباری )
P12
ویو آ.ت
صبح از خواب که بیدار شدم یکی رو کنارم احساس کردم
وقتی چشمام رو باز کردم دیدم بله کوک هست .
کوک رو هول دادم و خودم از روی تخت افتادم
ویو کوک
یکی من رو هول داد وقتی بیدار شدم دیدم آ.ت نیست بعد دیدم یکی داره میگه
ا.ت ای کلم آخ آخ
کوک چرا افتادی ؟(باخنده)
ا.ت به جای خنده به من کمک کن
ویو کوک
میخواستم برم کمکش کنم که خودم هم افتادم روش
ا.ت بلند شو از روی من من له شدمممم
کوک وااا من چی کار کنم میخوام همین جوری بمونم (با خنده )
ا.ت اییششش بلند شوووو
کوک یه شرطی داره
ا.ت چه شرطی قبول میکنم فقط زود بگو
کوک من رو ببخشی
ا.ت چی اصلا ابداع
کوک خوب منم توی اتاق زندانیت میکنم
ا.ت چییی بکن 😂
ویو کوک
رفتم بیرون در اتاق رو قفل کردم
ویو آ.ت
رفتم در رو باز کنم که دیدم قفله
ا.ت واااا واقعا انجامش داد به درک برم بخوابم
سه ساعت بعد
اجوما خانم براتون غذا آوردم
ا.ت چی در رو بزار باز بمونه اجوما
اجوما من نمیتونم ارباب دستور داده که در رو باز نکنم
ا.ت باش برو با اون اربابت
اشتها نداشتم و نخوردم و رفتم سراغ گوشی دیدم آنتن ندارم
ا.ت شت :///برم بخوابم
ادامه دارد.....
بیاید کلم رو کچل کردید :///