❀فیک تهیونگ پارت4❀
❀Candle❀
part:4
رو تخت نشسته بود با کراواتش ور میرفت خیلی جذاب شده بود استرس داشتم چجوری باهام رفتار میکرد؟! سرشو بلند کرد تازه متوجه حضورم شد! با بهت از نک پام تا ماهای کوتاه حالت دارمو انالیز کرد ی دفعه بلند شد ترسیدم امد جلوم دستشو گزاشت رو کمرم و ت بغلش کشید چرا موقعه معاشقه انقدر مهربون اما رفتار عادیش سرد و خشن بلندم کرد ک جیغ خفه ای کشیدم استرس زیادی داشتم اولین بارم بود رویه لباس خوابم پایین کشید بازومو با دستاش گرفت گزاشتم رو تخت قلبم از استرس هی به دیواره قفسه سینم میکوبید سرشو فروع کرد ت گردنم بدنامون ب شدت داغ کرده بود بلند نفس میکشید دستشو با انگشتام قفل کرده روم خیمه زد و لبشو کوبوند رو لبم همراهیش میکردم لذت خواصی داشت با تهیونگ بودن ولی....
ولی....
چرا توقف کرد کنارم دراز کشیده
تهیونگ_بخواب فردا باید بریم خارج از کشور
همیننننن!!!!! پس من و واس چی خرید خارج کشور چرا؟!
_ت... تو مگه نمیخاستم بهم دست بزنی!؟
برگشت با ی خشمی نگاهم کرد ک زهرم ترکید
تهیونگ_همه چیز ب موقعه
بهم پشت کرد نمیدونم چرا اما از این بی تفاوتی نسبت ب خودم اشک ت چشمام جمع شد دلم درد و دل خاست اروم بلند شدم در کمد وا کردم ی سویشرت گرفتم پوشیدم اروم رو نک پا از اتاق خارج شدم شکمم ب شدت قارو قور میکرد از پله ها پایین امدم رفتم ت اشپزخونه ی کیک گوشه میز دیدم همین هم برا هیکل ظریفم کافی بود
بعد خوردن کیک ب سمت هال رفتم ولی ی چیزی دیدم مینی ت بغل جونگ کوک بود و جونگ کوک سیگار میکشید و با هم فیلم میدیدن جوری با لطافت موهای مینی نوازش میکرد ک معلوم بود دوست داشت لمسش کنه یهو همدیگه بوسیدن رفتم پشت ستون و خنده نخودی کردم عاشقانه با نمک و چقدرررر غمگین
جونگ کوک_فردا دکترت باز میاد چکابت کنه
مینی_جونگ کوک
جونگ کوک_جانم
مینی_دوسم داری
جونگ کوک_برات جون میدم هرکاری میکنم ک خوب شی فردا ک تهیونگ میره فرانسه میگم داروت هم بیاره
مینی لبخندی کج زد ک دلم قرچ شد
جونگ کوک_چرا نمیخوابی
مینی_میخام پیشت باشم
جونگ کوک_خب بیا بریم ت اتاق میدونستی برات کلی لباس خریدم؟؟؟؟
مینی_وای کوکی کی خریدی
جونگ کوک _امروز برات تافت رنگ هم خریدم با تجهیزات ارایش میخای روم امتحان کنی
مینی_شبیه زنات کنم؟؟؟
مینی میخندید و این خوشحالم میکرد واقعا عاشق هم بودن
جونگ کوک_ت که نمیتونی بیای زیرم من میام زیرت!!!!!
مینی_اییییی جونگ کوک از این شوخی ها نکن
یهو جونگ کوک مینی بغل کرد بلندش کرد مینی هی میزدش با هم میخندیدن چه قدر قشنگ! رفتن بالا ت اتاقشون با ناراحتی پوفی کشیدم نشستم رو مبل لبتاپ کنارم باز کردم حوصلم سر رفته بود رفتم ت گوگل ک پایین بین بیشترین بیننده عکس باند خلاف بود زدم روش با دقت میخوندم
قاچاق دارو ....... قاچاق دختر و زن...... قاچاق دستگاه های بدنی..... اسلحه....... مرگ ...... خریدن دختر........مواد مخدر ....عروسک ........
_چیه!؟
زدم روش ک تصاویری بالا اورد دختر هایی ک دست و پاشون قط شده و حنجره صوتیشونو از دست میدن مثل یک عروسک برای نیاز ها جنسی فروخته میشن
part:4
نویسنده : سیده اسرا حسینیان
**✿❀اصکی:خودتون میدونین❀✿**
**✿❀Candle❀✿**
part:4
رو تخت نشسته بود با کراواتش ور میرفت خیلی جذاب شده بود استرس داشتم چجوری باهام رفتار میکرد؟! سرشو بلند کرد تازه متوجه حضورم شد! با بهت از نک پام تا ماهای کوتاه حالت دارمو انالیز کرد ی دفعه بلند شد ترسیدم امد جلوم دستشو گزاشت رو کمرم و ت بغلش کشید چرا موقعه معاشقه انقدر مهربون اما رفتار عادیش سرد و خشن بلندم کرد ک جیغ خفه ای کشیدم استرس زیادی داشتم اولین بارم بود رویه لباس خوابم پایین کشید بازومو با دستاش گرفت گزاشتم رو تخت قلبم از استرس هی به دیواره قفسه سینم میکوبید سرشو فروع کرد ت گردنم بدنامون ب شدت داغ کرده بود بلند نفس میکشید دستشو با انگشتام قفل کرده روم خیمه زد و لبشو کوبوند رو لبم همراهیش میکردم لذت خواصی داشت با تهیونگ بودن ولی....
ولی....
چرا توقف کرد کنارم دراز کشیده
تهیونگ_بخواب فردا باید بریم خارج از کشور
همیننننن!!!!! پس من و واس چی خرید خارج کشور چرا؟!
_ت... تو مگه نمیخاستم بهم دست بزنی!؟
برگشت با ی خشمی نگاهم کرد ک زهرم ترکید
تهیونگ_همه چیز ب موقعه
بهم پشت کرد نمیدونم چرا اما از این بی تفاوتی نسبت ب خودم اشک ت چشمام جمع شد دلم درد و دل خاست اروم بلند شدم در کمد وا کردم ی سویشرت گرفتم پوشیدم اروم رو نک پا از اتاق خارج شدم شکمم ب شدت قارو قور میکرد از پله ها پایین امدم رفتم ت اشپزخونه ی کیک گوشه میز دیدم همین هم برا هیکل ظریفم کافی بود
بعد خوردن کیک ب سمت هال رفتم ولی ی چیزی دیدم مینی ت بغل جونگ کوک بود و جونگ کوک سیگار میکشید و با هم فیلم میدیدن جوری با لطافت موهای مینی نوازش میکرد ک معلوم بود دوست داشت لمسش کنه یهو همدیگه بوسیدن رفتم پشت ستون و خنده نخودی کردم عاشقانه با نمک و چقدرررر غمگین
جونگ کوک_فردا دکترت باز میاد چکابت کنه
مینی_جونگ کوک
جونگ کوک_جانم
مینی_دوسم داری
جونگ کوک_برات جون میدم هرکاری میکنم ک خوب شی فردا ک تهیونگ میره فرانسه میگم داروت هم بیاره
مینی لبخندی کج زد ک دلم قرچ شد
جونگ کوک_چرا نمیخوابی
مینی_میخام پیشت باشم
جونگ کوک_خب بیا بریم ت اتاق میدونستی برات کلی لباس خریدم؟؟؟؟
مینی_وای کوکی کی خریدی
جونگ کوک _امروز برات تافت رنگ هم خریدم با تجهیزات ارایش میخای روم امتحان کنی
مینی_شبیه زنات کنم؟؟؟
مینی میخندید و این خوشحالم میکرد واقعا عاشق هم بودن
جونگ کوک_ت که نمیتونی بیای زیرم من میام زیرت!!!!!
مینی_اییییی جونگ کوک از این شوخی ها نکن
یهو جونگ کوک مینی بغل کرد بلندش کرد مینی هی میزدش با هم میخندیدن چه قدر قشنگ! رفتن بالا ت اتاقشون با ناراحتی پوفی کشیدم نشستم رو مبل لبتاپ کنارم باز کردم حوصلم سر رفته بود رفتم ت گوگل ک پایین بین بیشترین بیننده عکس باند خلاف بود زدم روش با دقت میخوندم
قاچاق دارو ....... قاچاق دختر و زن...... قاچاق دستگاه های بدنی..... اسلحه....... مرگ ...... خریدن دختر........مواد مخدر ....عروسک ........
_چیه!؟
زدم روش ک تصاویری بالا اورد دختر هایی ک دست و پاشون قط شده و حنجره صوتیشونو از دست میدن مثل یک عروسک برای نیاز ها جنسی فروخته میشن
part:4
نویسنده : سیده اسرا حسینیان
**✿❀اصکی:خودتون میدونین❀✿**
**✿❀Candle❀✿**
۶۲.۸k
۲۳ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.