شروع دوباره پارت پنجم
دیگه خیلی داشتم نگرانش میشدم بعد از مرگ ا/د خیلی حالش بد شده بیماریش پیشروی کرده ا/ت بیماری ptsd (اختلال اضطراب از سانحه است) داره ا/ت بعد از مرگ مادرمون به این بیماری مبتلا شد راستشمادر مون سکته نکرد یا همچین چیزی من اون موقع خیلی نوزاد بودم پس خودم هیچی یادم نیست ا/ت هم هیچ وقت برام تعریف نکرد این رو از همسایه روبه رویی مون شنیدم چون ما خونمون پرده نداشت داخل راحت دیده میشد پدرم مادرم رو کشت من اون موقع رو مبل تو بغل ا/ت بودمه که بابا خیلی عصبی وارد خونه میشه و سر مامانم داد میزنه بعد گلدون رو از روی میز بر میداره و پرت میکنه طرف مادرم که میخوره به سرش اما انگار هنوز یکم هوشیاری داشته که همون موقع پدرم میره و اینقدر کتکش میزنه تا دیگه مادرم جونی نداره و میمیره اون همه این ها رو دیده اونم تو دورانی که خیلی سن کمی داشته خنده داره ولی ما داخل خونمون گلدون نداریم حتی یدونه ا/ت حتی از خود گل هم متنفره دیگه ادمای دور و اطراف مون میدونن که به ا/ت گل ندن و یا درموردش حرف هم نزنن منم اگه جای اون بودم قطعا همچین اتفاقی برام میفتاد امید وارم الان حالش خوب باشه خیلی نگرانشم اون واقعا دختر حساسیه در این حال قوی
(از زبان ا/ت)
انگار از حال رفته بودم وقتی بیدار شدم داخل یه اتاق بودم البته اگه بگم نترسیدم دروغ گفتم با ورود نامجون به اتاق فهمیدم باید اونا منو آورده باشن اینجا
×سلام
+.......
×تو چته چرا زیاد حرف نمیزنی
+.......
×ای خدااااااااا مگه لالی
+درست حرف بزن 😠
×بالاخره خانم خانوما حرف زد
+ایش😠😠
جین : بهوش اومد
×اره اما بهوش نمیومد بهتر بود
جین :چیشده
×خیلی بی ادبه
+( با داد ) من بی ادبم یا تو
جین در حالی که میاد تو اتاق : نامجون احترام مهمون رو نگه دار
بالا خره نوشتمش فردا کلی کار دارم شاید نتونم بنویسم ببخشید چون یکشنبه امتحان ریاضی حضوری دارم
(از زبان ا/ت)
انگار از حال رفته بودم وقتی بیدار شدم داخل یه اتاق بودم البته اگه بگم نترسیدم دروغ گفتم با ورود نامجون به اتاق فهمیدم باید اونا منو آورده باشن اینجا
×سلام
+.......
×تو چته چرا زیاد حرف نمیزنی
+.......
×ای خدااااااااا مگه لالی
+درست حرف بزن 😠
×بالاخره خانم خانوما حرف زد
+ایش😠😠
جین : بهوش اومد
×اره اما بهوش نمیومد بهتر بود
جین :چیشده
×خیلی بی ادبه
+( با داد ) من بی ادبم یا تو
جین در حالی که میاد تو اتاق : نامجون احترام مهمون رو نگه دار
بالا خره نوشتمش فردا کلی کار دارم شاید نتونم بنویسم ببخشید چون یکشنبه امتحان ریاضی حضوری دارم
۱۲.۵k
۰۴ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.