bitter and sweet

bitter and sweet
part18
تهیونگ پرده رو زد کنار و رفت تو
ات:عه ارباب اومدید (و نشسته تعظیم کرد)
تهیونگ :اره
میا:ات این همونه که میخواستم پارش کنم؟(دمه گوش ات اروم)
ات:آره
میا: سلام
تهیونگ جواب نداد
میا:ات این چرا اینقدر یبصه (میا آروم دم گوش ات)
ات:الاغ یارو بزرگترین مافیا و قمار بازه کرهست بعد تو میای میگی یبصه(دمه گوش میا)
میا:اها تا حالا از این زاویه بهش نگاه نکرده بودم(دمه گوش ات)
ات :خب الاغی دیگه گاو پیشت پرفسوره(دمه گوش میا)
میا و ات زدن زیر خنده
تهیونگ:اگه چیز خنده داری هست بگین ماهم بخندیم (وای یاد معلمم افتادم😂)
ات:نه ارباب چیز خاصی نیست
میا:ات راست میگه
و دوباره بهم نگاه میکنن خندشون میگیره
تهیونگ :راستی خانم لی (تهیونگ برای اینکه ات نفهمه دربارش تحقیق کرده بهش میگه خانم لی وگرنه می‌دونه فامیلش پارکه)
ات:بله ارباب
تهیونگ :دکتر گفت چه روزی مرخص میشید؟
ات:بله دو روز دیگه
تهیونگ:راستی معرفی نمیکنید
ات:ببخشید حواسم نبود، ارباب ایشون میا هستن دوست خیلی صمیمیه من
تهیونگ:آها
تهیونگ:من دیگه میرم
ات: خداحافظ ارباب(و تعظیم)
میا ام که گاوه اصن خداحافظی نکرد😂
...
ببخشید اگه بد شد😄
میشه نظراتتون رو راجب فیک بگین؟🥹🤍