فیک: عـ شـ ق نـ ا تـ مـ ام/ UNFINISHED love
فیک: عـشـق نـا تـمـام/ UNFINISHED love
پـارت [10]
+اوووو بابااا
پ.س:جانم*با مکث جواب میداد چون خیلی خوابش میومد*
+بابا زدم سه تا دختر رو ناقص کردم
پ.س:میدونم
+کی گففف
پ.س:سوجون
پ.س:خوب کاری کردی حتما یه کاری کرده
+آرههه هی میومد نزدیک کوک میشد منم انگشت فاکش رو شکستم و یکی رو هم سرش جوری زده بودم که یه چند تا بخیه خورده یکی رو هم دنده هاش شکسته که فک کنم سوجون نمیدونه
پ.س:اووو آفرین دختررر
+تنککک
پ.س:بزار بیام پایین حرف بزنیم
+اوهوم میرم قهوه درست کنم
پ.س:باشه عزیزم
.
.
.
+کوککککککککک سوجونننن
_یا هفت جد بنگتن چته
+میدونستین بابااا سیکس پک دارههه عررررر خیلی جذابهههه
سوجون:تو رفتی بالا بدنشو بررسی کردی؟
+خیلی خوببهه عرررر*درحال قر دادن*
+خوشبحال مامان
_خدا به داد شوهرت برسه قراره چی بکشه از دست تو*وقتی از آیندت خبر نداری🥲👍🏿*
+گمشو پدصگ میرم برا پدرم قهوه درست کنمم
_ ماهم اینجا ک*ص*خول تشریف داریم بله*افسوس پارت⁵😔👍🏿*
.
.
.
پ.س:اوم سوجین حالت خوبه دیگه؟
+اوم آره چطور مگه؟
پ.س:وقتی نبودم انگار اتفاق هایی افتاده بود
+عا...
پ.س:نمیخوام ناراحتت کنم ولی قیافش رو یادته؟
+بابا ولش کن چیز مهمی نیس
پ.س:تو فقط عکسشو برام نشون بده
+بابا من نمیخوام دیگه اون اتفاق یادم بیوفته به زور فراموشش کردم
پ.س:هرجور که دخترم راحته
+*لبخند*
.
.
.
سوجین*
با صدای آلارم گوشیم بیدار شدم حصله نداشتم برم ولی خب چاره ای نداشتم یه دوش ۱۰ مینی گرفتم و موهامو خشک کردم و بازشون گذاشتم و فرم جدیدم رو پوشیدم و سریع رفتم پایین میل نداشتم چیزی بخورم یه شیرکاکائو برداشتم و سریع تا برم پایین خوردم و چون حصله نداشتم پیاده برم سواد موتور جدیدم شدم که بابام برا تولدم گرفته بود خب قرار بود بم گیر بدن ولی اصلا برام مهم نبود که مدیرا و استادا چی میگن
.
.
.
استاد:خب بچه ها امروز یه دانش آموز جدیدی به مدرسمون اومده عزیزم خودتو معرفی کن
+اوم سئو سوجین هستم امیدوارم نزدیکم نشین
سوجین*
میتونستم پچپچشون رو بشنوم نیومده که دارن ازم غیبت میکنن اعصابم خورد شد ولی بازم بدون هیچ حرفی نشستم سرجای خودم
نایون:شنیدم به خاطر اینکه سه نفرو ناقص کرده انتقالش دادن
یویی:اینجا هیچ گوهی نمیتونه بخوره
سنا:حس میکنم دیوونس
.
.
.
داشتم میرفتم به حیاط که صدای گریه یکی رو اتاق تعویض لباس سالن ورزش شنیدم
+چه گوهی میخورین؟
سنا:فک میکنی الان مثلا خیلی خفن شدی
+خودت چی؟
نگاهم به دختره افتاد که داشتن با اتو مو پاهاشو میسوزوندن دردناک بود
+میخوام همون اتو مو رو بکنم تو دهنت و بعد فشار بدم تو چشات و اوم بعد باهاش دستاتو بسوزونم
یویی:*خنده بلند*
یویی:مگه از این کارام بلدی ببینم نکنه این خواهرته؟*خنده*
+من هرگز خواهری ضعیف مثل ایشون ندارم
نایون:از اینجا گمشو بیرون
+من قراره از اینجا گمشم بیرون ولی قبلش یه کارایی انجام میدم
+خب انتخاب کنید دنده هاتون بشکنه؟بینیتون بشکنه؟تک تک انگشت هاتون بشکنه؟پاتون بشکنه؟همه دندوناتون رو از ریشه بکشم بیرون؟صورت زشتتون بیشتر زشت بشه؟
نایون و سنا یویی:*خنده بلند*
نایون:الکی نیست بت میگن دیوونه
سنا:روانیه
+خودم انتخاب میکنم خب تویی که اونجایی*نایون*تک تک انگشتات
+خب تو هم*سنا*صورت زشتت رو زتشر میکنم
+و اما تو *یویی*هرکاری با اتو مو با این دختره کردی رو با خودت میکنم
.
.
.
م.س:نباید تورو با کوک تنها بزارم اصن تقصیر من بود چند روز رو پیش کوک گذاشتمت
+فک میکردن خیلی خفنن
_ کار خوبی کردی
پ.س:آفرین دختر خشنم
سوجون:من از زندگی لفت میدم
آخه چقد من خوبم اصن😔👍🏿
دیدین چقد زود گذاشتم
پـارت [10]
+اوووو بابااا
پ.س:جانم*با مکث جواب میداد چون خیلی خوابش میومد*
+بابا زدم سه تا دختر رو ناقص کردم
پ.س:میدونم
+کی گففف
پ.س:سوجون
پ.س:خوب کاری کردی حتما یه کاری کرده
+آرههه هی میومد نزدیک کوک میشد منم انگشت فاکش رو شکستم و یکی رو هم سرش جوری زده بودم که یه چند تا بخیه خورده یکی رو هم دنده هاش شکسته که فک کنم سوجون نمیدونه
پ.س:اووو آفرین دختررر
+تنککک
پ.س:بزار بیام پایین حرف بزنیم
+اوهوم میرم قهوه درست کنم
پ.س:باشه عزیزم
.
.
.
+کوککککککککک سوجونننن
_یا هفت جد بنگتن چته
+میدونستین بابااا سیکس پک دارههه عررررر خیلی جذابهههه
سوجون:تو رفتی بالا بدنشو بررسی کردی؟
+خیلی خوببهه عرررر*درحال قر دادن*
+خوشبحال مامان
_خدا به داد شوهرت برسه قراره چی بکشه از دست تو*وقتی از آیندت خبر نداری🥲👍🏿*
+گمشو پدصگ میرم برا پدرم قهوه درست کنمم
_ ماهم اینجا ک*ص*خول تشریف داریم بله*افسوس پارت⁵😔👍🏿*
.
.
.
پ.س:اوم سوجین حالت خوبه دیگه؟
+اوم آره چطور مگه؟
پ.س:وقتی نبودم انگار اتفاق هایی افتاده بود
+عا...
پ.س:نمیخوام ناراحتت کنم ولی قیافش رو یادته؟
+بابا ولش کن چیز مهمی نیس
پ.س:تو فقط عکسشو برام نشون بده
+بابا من نمیخوام دیگه اون اتفاق یادم بیوفته به زور فراموشش کردم
پ.س:هرجور که دخترم راحته
+*لبخند*
.
.
.
سوجین*
با صدای آلارم گوشیم بیدار شدم حصله نداشتم برم ولی خب چاره ای نداشتم یه دوش ۱۰ مینی گرفتم و موهامو خشک کردم و بازشون گذاشتم و فرم جدیدم رو پوشیدم و سریع رفتم پایین میل نداشتم چیزی بخورم یه شیرکاکائو برداشتم و سریع تا برم پایین خوردم و چون حصله نداشتم پیاده برم سواد موتور جدیدم شدم که بابام برا تولدم گرفته بود خب قرار بود بم گیر بدن ولی اصلا برام مهم نبود که مدیرا و استادا چی میگن
.
.
.
استاد:خب بچه ها امروز یه دانش آموز جدیدی به مدرسمون اومده عزیزم خودتو معرفی کن
+اوم سئو سوجین هستم امیدوارم نزدیکم نشین
سوجین*
میتونستم پچپچشون رو بشنوم نیومده که دارن ازم غیبت میکنن اعصابم خورد شد ولی بازم بدون هیچ حرفی نشستم سرجای خودم
نایون:شنیدم به خاطر اینکه سه نفرو ناقص کرده انتقالش دادن
یویی:اینجا هیچ گوهی نمیتونه بخوره
سنا:حس میکنم دیوونس
.
.
.
داشتم میرفتم به حیاط که صدای گریه یکی رو اتاق تعویض لباس سالن ورزش شنیدم
+چه گوهی میخورین؟
سنا:فک میکنی الان مثلا خیلی خفن شدی
+خودت چی؟
نگاهم به دختره افتاد که داشتن با اتو مو پاهاشو میسوزوندن دردناک بود
+میخوام همون اتو مو رو بکنم تو دهنت و بعد فشار بدم تو چشات و اوم بعد باهاش دستاتو بسوزونم
یویی:*خنده بلند*
یویی:مگه از این کارام بلدی ببینم نکنه این خواهرته؟*خنده*
+من هرگز خواهری ضعیف مثل ایشون ندارم
نایون:از اینجا گمشو بیرون
+من قراره از اینجا گمشم بیرون ولی قبلش یه کارایی انجام میدم
+خب انتخاب کنید دنده هاتون بشکنه؟بینیتون بشکنه؟تک تک انگشت هاتون بشکنه؟پاتون بشکنه؟همه دندوناتون رو از ریشه بکشم بیرون؟صورت زشتتون بیشتر زشت بشه؟
نایون و سنا یویی:*خنده بلند*
نایون:الکی نیست بت میگن دیوونه
سنا:روانیه
+خودم انتخاب میکنم خب تویی که اونجایی*نایون*تک تک انگشتات
+خب تو هم*سنا*صورت زشتت رو زتشر میکنم
+و اما تو *یویی*هرکاری با اتو مو با این دختره کردی رو با خودت میکنم
.
.
.
م.س:نباید تورو با کوک تنها بزارم اصن تقصیر من بود چند روز رو پیش کوک گذاشتمت
+فک میکردن خیلی خفنن
_ کار خوبی کردی
پ.س:آفرین دختر خشنم
سوجون:من از زندگی لفت میدم
آخه چقد من خوبم اصن😔👍🏿
دیدین چقد زود گذاشتم
۱۳.۸k
۰۷ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.