معرفی کتاب
کپشن رو بخونید تکه ای از کتاب
(دستم را انداختم دور کمرش و زور زدم. انگار شیری را بغل کرده بودم یک تن وزن داشت .
کرنشا پنجه هایش را فرو کرده بود توی لحافی که بچگی ها عمه بزرگه ام ترودی برایم بافته بود.
(دستم را انداختم دور کمرش و زور زدم. انگار شیری را بغل کرده بودم یک تن وزن داشت .
کرنشا پنجه هایش را فرو کرده بود توی لحافی که بچگی ها عمه بزرگه ام ترودی برایم بافته بود.
۱.۸k
۲۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.