سلام من ا/ت هستم 18سالمه کره ی جنوبی زندگی میکنم در شهر ب
سلام من ا/ت هستم 18سالمه کره ی جنوبی زندگی میکنم در شهر بوسان
ما خیلی پولداریم یه خواهر کوچیکتر دارم 13سالشه و اسمش هه ری عه
و یه برادر بزرگتر که اسمش شین یی جون عه
پدرم مرده ..
فردا روز اول مدرسس ومن به خاطر بورسیه درسی قراره به سئول منتقل بشم
ا/ت ویو)
از خواب پاشدم رفتم دست شویی یه لباس پوشیدم و رفتم پایین.
پایان ا/ت ویو).
ا/ت: سلام
مامان ا/ت: سلام دخترم بیا بشین صبحانه بخور
ا/ت: باش
ا/ت: واو اجوما این پنکیکا خیلی خوشمزس 🥞
اجوما: هر وقت خواستی بگو برات درست کنم:)
ا/ت: حتماً
ا/ت صبحانش رو خورد و رفت به اتاقش که یهو گوشیش زنگ خورد دید ناراست
نارا : الو سلام خره
ا/ت: سلام گاوه چه خبر؟
نارا: هیچی
ا/ت: پ واس چی زنگیدی؟ 😶
نارا: اها خوب شد یادم انداختی لباساتو بپوش 15دقیقه دیگه دم درم
ا/ت: واس چی
نارا: اسکل مگ نمیخوایم بریم سئول
ا/ت: خب پلشت از اول بگو خب من میام دنبالت
نارا: اوک 😐
نازا گوشیو قعط کرد
توی ذهن ا/ت = پاک فردا رو یادم رفته بود باید برم لوازم ارایش لوازم روتینم لباس کفش و....
یه لباس گرانچ با یه ارایش دارک کردم کفش ال استار و رفتم پایین
ا/ت: مامان من رفتم
مامان ا/ت: باش خداحافظ
ا/ت: خداحافظ
ا/ت رفت بیرون ک نارا رو دید
ا/ت: عع سلام خره
نارا: چطوری گاوه عررر
ا/ت: خب بریم
نارا: باوشه
بادیگاردا ماشین رو اوردن و رفتیم کلی خرید کریم بعدش رفتیم سالن موهامو رنگ کردم ناخونام هم یه طرح خوشگل زدم بعد رفتم خونه همونجوری با همون لباس خوابم برد
ساعت؟:؟ از خواب پاشدم و...
اشک سیاه پایان پارت 1
ادامه بدمش.........
ما خیلی پولداریم یه خواهر کوچیکتر دارم 13سالشه و اسمش هه ری عه
و یه برادر بزرگتر که اسمش شین یی جون عه
پدرم مرده ..
فردا روز اول مدرسس ومن به خاطر بورسیه درسی قراره به سئول منتقل بشم
ا/ت ویو)
از خواب پاشدم رفتم دست شویی یه لباس پوشیدم و رفتم پایین.
پایان ا/ت ویو).
ا/ت: سلام
مامان ا/ت: سلام دخترم بیا بشین صبحانه بخور
ا/ت: باش
ا/ت: واو اجوما این پنکیکا خیلی خوشمزس 🥞
اجوما: هر وقت خواستی بگو برات درست کنم:)
ا/ت: حتماً
ا/ت صبحانش رو خورد و رفت به اتاقش که یهو گوشیش زنگ خورد دید ناراست
نارا : الو سلام خره
ا/ت: سلام گاوه چه خبر؟
نارا: هیچی
ا/ت: پ واس چی زنگیدی؟ 😶
نارا: اها خوب شد یادم انداختی لباساتو بپوش 15دقیقه دیگه دم درم
ا/ت: واس چی
نارا: اسکل مگ نمیخوایم بریم سئول
ا/ت: خب پلشت از اول بگو خب من میام دنبالت
نارا: اوک 😐
نازا گوشیو قعط کرد
توی ذهن ا/ت = پاک فردا رو یادم رفته بود باید برم لوازم ارایش لوازم روتینم لباس کفش و....
یه لباس گرانچ با یه ارایش دارک کردم کفش ال استار و رفتم پایین
ا/ت: مامان من رفتم
مامان ا/ت: باش خداحافظ
ا/ت: خداحافظ
ا/ت رفت بیرون ک نارا رو دید
ا/ت: عع سلام خره
نارا: چطوری گاوه عررر
ا/ت: خب بریم
نارا: باوشه
بادیگاردا ماشین رو اوردن و رفتیم کلی خرید کریم بعدش رفتیم سالن موهامو رنگ کردم ناخونام هم یه طرح خوشگل زدم بعد رفتم خونه همونجوری با همون لباس خوابم برد
ساعت؟:؟ از خواب پاشدم و...
اشک سیاه پایان پارت 1
ادامه بدمش.........
۲۵.۱k
۱۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.