وقتی دوست داداشت بود آخر
وقتی دوست داداشت بود آخر
م/ا : اون ات بود که توی خو.ن غلطیده
هیون: زنگ بزنین آمبولانس
ویو کوک
با صحنه ای دیدم احساس گناه کردم و سریع رفتم تا نبضش رو بگیرم نبضش ضعیفه تا آمبولانس بیاد از دستش میدیم
هیون : حالا راضی شدین
رسیدن بیمارستان.
دکتر: ببرینش اتاق عمل
م/ا : ات تورو خدا زنده شو
هیون: ات تو خیلی قوی ای
_ ات تورو خدا زنده شو قول میدم باهات ازدواج نکنم از زندگیت میرم بیرون
(چند دقیقه بعد)
(دکتر از اتاق عمل آمد بیرون)
دکتر: متاسفانه از دستش دادیم
م/ا: نهههههه
هیون:دروغ نگوووو
_نهههههه......
ویو ات
شاید باورتون نشه ولی من تمام این صحنه هارو دیدم اما میخوام،
می خوام از این زمستان درام بلکه بهار رو ببینم
دردناکه ولی ارزش یه زندگی بهتر رو داره
یه اشتباه و یه تاوان ابدی
به نظر تو ارزشش رو داره ؟
پایان🌚
م/ا : اون ات بود که توی خو.ن غلطیده
هیون: زنگ بزنین آمبولانس
ویو کوک
با صحنه ای دیدم احساس گناه کردم و سریع رفتم تا نبضش رو بگیرم نبضش ضعیفه تا آمبولانس بیاد از دستش میدیم
هیون : حالا راضی شدین
رسیدن بیمارستان.
دکتر: ببرینش اتاق عمل
م/ا : ات تورو خدا زنده شو
هیون: ات تو خیلی قوی ای
_ ات تورو خدا زنده شو قول میدم باهات ازدواج نکنم از زندگیت میرم بیرون
(چند دقیقه بعد)
(دکتر از اتاق عمل آمد بیرون)
دکتر: متاسفانه از دستش دادیم
م/ا: نهههههه
هیون:دروغ نگوووو
_نهههههه......
ویو ات
شاید باورتون نشه ولی من تمام این صحنه هارو دیدم اما میخوام،
می خوام از این زمستان درام بلکه بهار رو ببینم
دردناکه ولی ارزش یه زندگی بهتر رو داره
یه اشتباه و یه تاوان ابدی
به نظر تو ارزشش رو داره ؟
پایان🌚
۸.۶k
۱۸ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.