زندگی مخفی پارت چهل پنج بخش دوم
تهیونگ:بچه ها من
من تیر تموم کردم
اهیون:یونگی تفنگ اضافه داره ازش بگیر
رزی:آخخخخخخ
جیمین:بچه ها رزی رزی تیر تیر خورده
یونگی:جیمین رزی رو ببر توی ماشین
و اهیون توهم با کمکهای اولیه کاری بکن
رزی:جیمینننن
آروم تر
پام درد میکنههههه
جیمین: ببخشید
ببخشید
گذاشتمش تو ماشین و رفتم سمت خیابون
جیمین:ته جونگ کوک کجاستتتتتت
ته:نمیدونم گوشیشو جواب نمیده نگرانشم
نکنه....
صدای بمبی که ترکید اینقدر بلند بود که از سه خیابون اون ور تر هم میشد شنید
ته:من میرم دنبال کوک
یونگی:خفه
سرجات بمون
جین هیونگ تو با اون اسلحه کوفتیت یه حمله ای بکن
جیسو توهم همینطور
جیمین و تهیونگ
شما ها برید و برامون مهمات بیارید
سرمو به نشانه تایید تکون دادم و دست تهیونگ رو گرفتم و رفتیم از توی ماشین جین مهمات برداریممممم
تهیونگ:جیمین
من یه احساس خیلی بدی دارم
جیمین:نگران نباش همچی درست میشه...
..................
ادامه دارد.....
من تیر تموم کردم
اهیون:یونگی تفنگ اضافه داره ازش بگیر
رزی:آخخخخخخ
جیمین:بچه ها رزی رزی تیر تیر خورده
یونگی:جیمین رزی رو ببر توی ماشین
و اهیون توهم با کمکهای اولیه کاری بکن
رزی:جیمینننن
آروم تر
پام درد میکنههههه
جیمین: ببخشید
ببخشید
گذاشتمش تو ماشین و رفتم سمت خیابون
جیمین:ته جونگ کوک کجاستتتتتت
ته:نمیدونم گوشیشو جواب نمیده نگرانشم
نکنه....
صدای بمبی که ترکید اینقدر بلند بود که از سه خیابون اون ور تر هم میشد شنید
ته:من میرم دنبال کوک
یونگی:خفه
سرجات بمون
جین هیونگ تو با اون اسلحه کوفتیت یه حمله ای بکن
جیسو توهم همینطور
جیمین و تهیونگ
شما ها برید و برامون مهمات بیارید
سرمو به نشانه تایید تکون دادم و دست تهیونگ رو گرفتم و رفتیم از توی ماشین جین مهمات برداریممممم
تهیونگ:جیمین
من یه احساس خیلی بدی دارم
جیمین:نگران نباش همچی درست میشه...
..................
ادامه دارد.....
۱.۳k
۲۵ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.