سم تنزل
سیگما : یه بار هم برای تولد فئودور باید براش جشن بگیریم...
فئودور : تولد من تو چه ماهیه ؟
سیگما :...آوریل ؟
نیکولای : ریدی برادر ریدی
فئودور : تو بگو تولد من تو چه ماهیه ؟
نیکولای : مه ؟
فئودور : با کمربند * فرار کنید ای عزیزان ، فرار !
----
سیگما : ببینین ، هیچوقت برای درست کردن رابطه از فئودور مشاوره نخواین خلاصه خودش یه چند وقتی با نیکولای شکر آب شده بود...آخرش اینطوری شد که تا ده شب غذا درست نکرد آخر سر هم خودم به گوه خوردن جای نیکولای افتادم که فقط یه چیزی بده بخورم :)
----
نیکولای : فئودور...
فئودور : ها ؟
نیکولای : میدونی خیلی دوستت دارم دیگه نه ؟
فئودور : پس از کمی فکر کردن * کدوم یکی از ظرف هامو شکوندی ؟
نیکولای : با ترس * میوه خوری رو :)
فردا خاکسپاریه شریف نیکولای گوگول هست حتما تشریف بیارید...
----
فئودور : بچههای زیر ۱۰ سال چِرتترین موجودات عالمن آخه کدوم اسکلی میتونه ساعتها بین گلهای قالی شنا کنه و ازش لذت ببره ، مثلا همین سیگما که کلا سه سالشه یه بار از روی مبل پرید گفت من یه پرندم...البته مخفی نمیکنم که قبل از این اتفاق من و نیکولای چیز خورش کرده بودیم اما بازم :/
----
فئودور : تنزل اینجوریه که مثلا میخوایم بریم بیرون...
همه موافقن اما هیچکس از جاش تکون نمیخوره اگر هم تکون بخوره یه نیکولای تکون میخوره که اونم برای کرمریزی روی سیگمای بدبخت تکون میخوره :/
----
تموم شد بار بعدی از چیز های دیگه هم میزارم
فئودور : تولد من تو چه ماهیه ؟
سیگما :...آوریل ؟
نیکولای : ریدی برادر ریدی
فئودور : تو بگو تولد من تو چه ماهیه ؟
نیکولای : مه ؟
فئودور : با کمربند * فرار کنید ای عزیزان ، فرار !
----
سیگما : ببینین ، هیچوقت برای درست کردن رابطه از فئودور مشاوره نخواین خلاصه خودش یه چند وقتی با نیکولای شکر آب شده بود...آخرش اینطوری شد که تا ده شب غذا درست نکرد آخر سر هم خودم به گوه خوردن جای نیکولای افتادم که فقط یه چیزی بده بخورم :)
----
نیکولای : فئودور...
فئودور : ها ؟
نیکولای : میدونی خیلی دوستت دارم دیگه نه ؟
فئودور : پس از کمی فکر کردن * کدوم یکی از ظرف هامو شکوندی ؟
نیکولای : با ترس * میوه خوری رو :)
فردا خاکسپاریه شریف نیکولای گوگول هست حتما تشریف بیارید...
----
فئودور : بچههای زیر ۱۰ سال چِرتترین موجودات عالمن آخه کدوم اسکلی میتونه ساعتها بین گلهای قالی شنا کنه و ازش لذت ببره ، مثلا همین سیگما که کلا سه سالشه یه بار از روی مبل پرید گفت من یه پرندم...البته مخفی نمیکنم که قبل از این اتفاق من و نیکولای چیز خورش کرده بودیم اما بازم :/
----
فئودور : تنزل اینجوریه که مثلا میخوایم بریم بیرون...
همه موافقن اما هیچکس از جاش تکون نمیخوره اگر هم تکون بخوره یه نیکولای تکون میخوره که اونم برای کرمریزی روی سیگمای بدبخت تکون میخوره :/
----
تموم شد بار بعدی از چیز های دیگه هم میزارم
۴.۳k
۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.