فیک :پرنسس مافیا Part:8
فیک :پرنسس مافیا Part:8
بدون اینکه نگاهی به بدنم بندازه حوله رو دور بدنم پیچید آوردم بیرون هول داد منو سمت دیوار که فکر کنم ستون فقراتم شکست خودشم آمد سمتم دستاشو دو طرفم
گذاشت و گفت:
_:زن منی اما نمیذاری ببوسمت هاااا
+:ولم کن من زن تو نیستم
_:الان نشونت میدم زنمی یا نه
سریع لباشو گذاشت رو لبام خیلی سریع و خشن میبوسید
فک کنم جاش تا دوهفته بمونه
خیلی تقلا کردم اما من زیر دست این هیچ بودم
همینطور داشت منو به سمت تخت هدایت میکرد خیلی ماهر بود بدون اینکه بوسه رو قطع کنه منو رو تخت خوابوند
با کم آوردن نفس ازم جدا شد گفت
_:فهمیدی یا بیشتر ادامه بدم؟
+: فهمیدم فهمیدم ولم کن فقط
_:چیو فهمیدی؟
+:اینکه زنتم خوب شد حالا
صدای در آمد
خدمتکار:آقا صبحانه حاضره بفرمایید پایین
_:باشه تو برو ماهم الان میایم
من میرم سریع لباس بپوش بیا پایین
+:باشه برو
تهیونگ رفت منم سریع لباس پوشیدم موهامو خشک کردم از تو اینه یه نگاه به لبم انداختم کبود شده بود ی رژ پر رنگ زدم که یاد کار تهیونگ افتادم یه تلافی باید بکنم ن رفتم سمت کمدش اگه بمیره هم لباساش رو به کسی نمیده یدونه از بهترین و گرون ترین تیشرت هاشو برداشتم اینو خیلی دوست داره رفتم سمت میز آرایشی یدونه از رژامو برداشتم کشیدم رو بیشترشو رژی کردم یدونه قیچی هم برداشتم بریدمش از وسط یه نگاه به شاهکارم کردم و رفتم پایین
ببخشید دیر گذاشتم آخه نتم تموم شد 🥲
اگه این شرطا رو برسونین فردا ظهر به جای یه پارت دوتا میزارم:
لایک:۶
کامنت:۴
بدون اینکه نگاهی به بدنم بندازه حوله رو دور بدنم پیچید آوردم بیرون هول داد منو سمت دیوار که فکر کنم ستون فقراتم شکست خودشم آمد سمتم دستاشو دو طرفم
گذاشت و گفت:
_:زن منی اما نمیذاری ببوسمت هاااا
+:ولم کن من زن تو نیستم
_:الان نشونت میدم زنمی یا نه
سریع لباشو گذاشت رو لبام خیلی سریع و خشن میبوسید
فک کنم جاش تا دوهفته بمونه
خیلی تقلا کردم اما من زیر دست این هیچ بودم
همینطور داشت منو به سمت تخت هدایت میکرد خیلی ماهر بود بدون اینکه بوسه رو قطع کنه منو رو تخت خوابوند
با کم آوردن نفس ازم جدا شد گفت
_:فهمیدی یا بیشتر ادامه بدم؟
+: فهمیدم فهمیدم ولم کن فقط
_:چیو فهمیدی؟
+:اینکه زنتم خوب شد حالا
صدای در آمد
خدمتکار:آقا صبحانه حاضره بفرمایید پایین
_:باشه تو برو ماهم الان میایم
من میرم سریع لباس بپوش بیا پایین
+:باشه برو
تهیونگ رفت منم سریع لباس پوشیدم موهامو خشک کردم از تو اینه یه نگاه به لبم انداختم کبود شده بود ی رژ پر رنگ زدم که یاد کار تهیونگ افتادم یه تلافی باید بکنم ن رفتم سمت کمدش اگه بمیره هم لباساش رو به کسی نمیده یدونه از بهترین و گرون ترین تیشرت هاشو برداشتم اینو خیلی دوست داره رفتم سمت میز آرایشی یدونه از رژامو برداشتم کشیدم رو بیشترشو رژی کردم یدونه قیچی هم برداشتم بریدمش از وسط یه نگاه به شاهکارم کردم و رفتم پایین
ببخشید دیر گذاشتم آخه نتم تموم شد 🥲
اگه این شرطا رو برسونین فردا ظهر به جای یه پارت دوتا میزارم:
لایک:۶
کامنت:۴
۷.۶k
۰۴ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.