ملکه مافیا
ملکه مافیا
پارت یک
ویو جنی
بنگگگ(مثلا صدا تفنگه😂😂)اینم یکی دیگه..هع فکر کردن میتونن بیان تو باند منو جاسوسی کنم هوفففففف امروز یه قرارداد تو بار دارم پس به الکس گفتم هماهنگ کنه و سوار ماشین سیاه رنگم شدم و حرکت کردیم...وقتی پیاده شدیم زن هایی رو میدیدم که خودشونو به پسرا میمالیدن...اهههه حالم به هم خورد چجوری بعه خودشون اجازه اینکارو میدن؟؟
وقتی قراردار تموم شد الکس گفت بریم ولی من خسته بودم و خواستم اروم بشم پس یکم دیگه موندم که نگاهم روی یه پسر زوم شد نمیتونستم چشمامو از روش بردارم اههه من چم شده ولی اون پسره باایددد با من بیاد هوففف انگار منم دارم مث اون هرزه ها میشم(عهههه چرت نگووو جنیییی)
ویو هیونجین
با بچه ها اومدیم بار که میچا هس بم گیر داده بودم باهام عکس بگیره اههه من ازش بدم میاد همش خودشو بم میماله شاسگول
ویو جنی دوباره
داشتم بش نگاه میکردم که بنفر دستشو گذاشت رو شونم برگشتم دیدم بار من بود
بارمن:چیزی میل دارید خانم؟
+بله یه ویسکی بیار
و بعد دوباره برگشتم که به پسره نگاه کنم که دیدم یه دختره داره خودشو بش میچسبونه عصبانی شدم رفتم سمتش
+اهم دختر جون چیکارش داری؟؟
میچا:تو کیی بابا مخام باش عگس بگیرم
+نه این اقا باش کار دارم فعلا سلفی بگیر
ویو هیونجین
هوففففف خداروشکر نجاتم داد دیدم دستمو گرفته داره منو میبره بیرون
-هی هی کجا میبری منو
+عوض تشکرته؟؟
-ممنون ولی تا همینجا بسه دیگه
ویو جنی بازم
به الکس اشاره کردم اونم بیهوشش کرد داشت میبردش،صندوق عقب که جیغم دراومد
+یااااااا بزارش صندلی عقب نمخام اذیت بشههههههه
سوار شدیم و به سمت عمارت حرکت کردیم
پارت یک
ویو جنی
بنگگگ(مثلا صدا تفنگه😂😂)اینم یکی دیگه..هع فکر کردن میتونن بیان تو باند منو جاسوسی کنم هوفففففف امروز یه قرارداد تو بار دارم پس به الکس گفتم هماهنگ کنه و سوار ماشین سیاه رنگم شدم و حرکت کردیم...وقتی پیاده شدیم زن هایی رو میدیدم که خودشونو به پسرا میمالیدن...اهههه حالم به هم خورد چجوری بعه خودشون اجازه اینکارو میدن؟؟
وقتی قراردار تموم شد الکس گفت بریم ولی من خسته بودم و خواستم اروم بشم پس یکم دیگه موندم که نگاهم روی یه پسر زوم شد نمیتونستم چشمامو از روش بردارم اههه من چم شده ولی اون پسره باایددد با من بیاد هوففف انگار منم دارم مث اون هرزه ها میشم(عهههه چرت نگووو جنیییی)
ویو هیونجین
با بچه ها اومدیم بار که میچا هس بم گیر داده بودم باهام عکس بگیره اههه من ازش بدم میاد همش خودشو بم میماله شاسگول
ویو جنی دوباره
داشتم بش نگاه میکردم که بنفر دستشو گذاشت رو شونم برگشتم دیدم بار من بود
بارمن:چیزی میل دارید خانم؟
+بله یه ویسکی بیار
و بعد دوباره برگشتم که به پسره نگاه کنم که دیدم یه دختره داره خودشو بش میچسبونه عصبانی شدم رفتم سمتش
+اهم دختر جون چیکارش داری؟؟
میچا:تو کیی بابا مخام باش عگس بگیرم
+نه این اقا باش کار دارم فعلا سلفی بگیر
ویو هیونجین
هوففففف خداروشکر نجاتم داد دیدم دستمو گرفته داره منو میبره بیرون
-هی هی کجا میبری منو
+عوض تشکرته؟؟
-ممنون ولی تا همینجا بسه دیگه
ویو جنی بازم
به الکس اشاره کردم اونم بیهوشش کرد داشت میبردش،صندوق عقب که جیغم دراومد
+یااااااا بزارش صندلی عقب نمخام اذیت بشههههههه
سوار شدیم و به سمت عمارت حرکت کردیم
۱۳.۹k
۱۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.