Part 5
Part 5
***
کوک: ا/ت میتونی برگردی عمارت؟..من و پسرا باید بریم یه جایی
* شغل های اعضا*
کوک؛ معامله گر اسلحه
ته: معامله گر مواد
نامجون: رئیس گروه ( ولی بیشتر کوکه😂)
جین:هکر
شوگا: شکنجه گر
جیهوپ: جاسوس
**
ا/ت: داشتم به سمت عمارت میرفتم که یکنفر بهم نزدیک شد تا میخواستم بهش ضربه بزنم که ولم کنه یکنفر از پشت یک دستمال جلوی دماغم گرفت و...
چشمامو با،ز کردم*
لینو ( اون لینو نه ها😂): میتونم باندتو ازت بگیرم
کوک: پوزخند* چه طوری؟
لینو: شنیدم تازگیا یک نفر برات مهم شده( علامات دادن تا بیارنش)
کوک: اا/تت؟.. چه جورییی؟.. تو چیکار کردییییی..
لینو: نگران نباش بیهوشه فقط
کوک: چشماشو باز کرد* ا/ت خوبی؟..عزیزم من اینجام خب نترس
ا/ت: اسلحه داری؟( ضعیف)
لینو: پوزخند*
کوک: آره
لینو: (اسلحه رو جلوی سر ا/ت گرفتم) باندتو میدی یا نه؟ ( رو به کوک) پارک جی هو.. قوی ترین باند رو داره که توسط دخترش به تو رسیده..اونم دختری که دوست داشته پسر....
ا/ت: سریع طناب دستمو پیچیدم دور گردنش* کووووکککک هرکاری میخوای باهاش بکنی الاننن بکن ( داد)..نامجون و جین گرفتنش*... دیگه داشت زر میزد
کوک:😂..نمیدونستم رزمی هم بلدی
ا/ت: خودم یاد گرفتم
کوک؛ آفرین
کوک: بیا بریم خونه
ا/ت: بریم
کوک؛ بهتری؟.. آره
داشتیم سوار ماشین میشدیم که ا/ت یه بچه گربه دید که واسه خودش بازیگوشی میکرد
ا/ت: سلام خوشگله.. پسر کوچولو...( خودشو میمالوند بهم)..اووو ناز میخوای؟.. بفرما کوچولو*... خب دیگه باید برم..
کوک: اگه میخوای بیارش خونه
ا/ت: جدیییی؟
کوک: آره..اسمش رو چی میخوای بزاری؟
ا/ت: کریس
کریس: خودشو به پای جونگ کوک میمالوند
نکته: اعضا رفتن خونشون*
کوک: بچه گربه رو بغل کردم و پشت گردنشو خاروندم*..به خانواده جئون خوش اومدی کوچولو
ا/ت: خیلی لاغر وکثیفه معلومه مامانش ولش کرده..رسیدم میبرمش حموم
**
ا/ت: کوک بگیرش*
کوک: گرفتمش و خشکش کردم
***
کوک: ( کریس بغل ا/ت نشسته بود و خر خر میکرد) آممم ا/ت... چیزه..میگم نظرت چیه بچه دار شیم؟
ا/ت: چییی؟😂 کوک..من و تو هنوز باهم نامزدم نکردیم دیگه چه برسه به بچه داری..ما الان فقط بهم اعتراف کردیم
کوک:..اوو...معذرت میخوام..اا
ا/ت: عیبی نداره..
کوک: نظرت چیه بدون نامزدی ازدواج کنیم؟
ا/ت: خنده * باشه...( لپشو بوسیدم ).. خیلی کیوتی...ولی در این حال یک ددی جذاب
کوک:😌 بلع بلع..صبر کن تو لپ جئون جونگ کوک رو مفتی مفتی بوسیدی؟😲 (تو دلش پارتی گرفته 🥳)
ا/ت: ببخشید...باید اجازه میگرفتم ( خجالت)
کوک: نه نه نع..اتفاقا ذوق هم کردم...میشه لب هاتو ببوسم؟ ( نگاه به لب های ا/ت)
ا/ت: خودم لبامو نزدیکش بردم* با کمال میل!.. که منو بوسید*
***
کوک: ا/ت میتونی برگردی عمارت؟..من و پسرا باید بریم یه جایی
* شغل های اعضا*
کوک؛ معامله گر اسلحه
ته: معامله گر مواد
نامجون: رئیس گروه ( ولی بیشتر کوکه😂)
جین:هکر
شوگا: شکنجه گر
جیهوپ: جاسوس
**
ا/ت: داشتم به سمت عمارت میرفتم که یکنفر بهم نزدیک شد تا میخواستم بهش ضربه بزنم که ولم کنه یکنفر از پشت یک دستمال جلوی دماغم گرفت و...
چشمامو با،ز کردم*
لینو ( اون لینو نه ها😂): میتونم باندتو ازت بگیرم
کوک: پوزخند* چه طوری؟
لینو: شنیدم تازگیا یک نفر برات مهم شده( علامات دادن تا بیارنش)
کوک: اا/تت؟.. چه جورییی؟.. تو چیکار کردییییی..
لینو: نگران نباش بیهوشه فقط
کوک: چشماشو باز کرد* ا/ت خوبی؟..عزیزم من اینجام خب نترس
ا/ت: اسلحه داری؟( ضعیف)
لینو: پوزخند*
کوک: آره
لینو: (اسلحه رو جلوی سر ا/ت گرفتم) باندتو میدی یا نه؟ ( رو به کوک) پارک جی هو.. قوی ترین باند رو داره که توسط دخترش به تو رسیده..اونم دختری که دوست داشته پسر....
ا/ت: سریع طناب دستمو پیچیدم دور گردنش* کووووکککک هرکاری میخوای باهاش بکنی الاننن بکن ( داد)..نامجون و جین گرفتنش*... دیگه داشت زر میزد
کوک:😂..نمیدونستم رزمی هم بلدی
ا/ت: خودم یاد گرفتم
کوک؛ آفرین
کوک: بیا بریم خونه
ا/ت: بریم
کوک؛ بهتری؟.. آره
داشتیم سوار ماشین میشدیم که ا/ت یه بچه گربه دید که واسه خودش بازیگوشی میکرد
ا/ت: سلام خوشگله.. پسر کوچولو...( خودشو میمالوند بهم)..اووو ناز میخوای؟.. بفرما کوچولو*... خب دیگه باید برم..
کوک: اگه میخوای بیارش خونه
ا/ت: جدیییی؟
کوک: آره..اسمش رو چی میخوای بزاری؟
ا/ت: کریس
کریس: خودشو به پای جونگ کوک میمالوند
نکته: اعضا رفتن خونشون*
کوک: بچه گربه رو بغل کردم و پشت گردنشو خاروندم*..به خانواده جئون خوش اومدی کوچولو
ا/ت: خیلی لاغر وکثیفه معلومه مامانش ولش کرده..رسیدم میبرمش حموم
**
ا/ت: کوک بگیرش*
کوک: گرفتمش و خشکش کردم
***
کوک: ( کریس بغل ا/ت نشسته بود و خر خر میکرد) آممم ا/ت... چیزه..میگم نظرت چیه بچه دار شیم؟
ا/ت: چییی؟😂 کوک..من و تو هنوز باهم نامزدم نکردیم دیگه چه برسه به بچه داری..ما الان فقط بهم اعتراف کردیم
کوک:..اوو...معذرت میخوام..اا
ا/ت: عیبی نداره..
کوک: نظرت چیه بدون نامزدی ازدواج کنیم؟
ا/ت: خنده * باشه...( لپشو بوسیدم ).. خیلی کیوتی...ولی در این حال یک ددی جذاب
کوک:😌 بلع بلع..صبر کن تو لپ جئون جونگ کوک رو مفتی مفتی بوسیدی؟😲 (تو دلش پارتی گرفته 🥳)
ا/ت: ببخشید...باید اجازه میگرفتم ( خجالت)
کوک: نه نه نع..اتفاقا ذوق هم کردم...میشه لب هاتو ببوسم؟ ( نگاه به لب های ا/ت)
ا/ت: خودم لبامو نزدیکش بردم* با کمال میل!.. که منو بوسید*
۸۰۷
۱۴ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.